هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به سختیها و مشقتهای سفر اشاره میکند و میگوید که افراد دانا از این رنجها خسته و ملول شدهاند. او بیان میکند که هیچکس در حالتی که خسته است، شروع به سرودن نمیکند و تا زمانی که به آرامش نرسد، نمیتواند شعر بگوید. در نهایت، شاعر در مورد تجربه خود از سفر اشاره میکند و به این نکته اشاره دارد که رسول نیز درباره سفر سخن گفته است.
هوش مصنوعی: در این شعر بیان میشود که برای رسیدن به درک عمیق و فهم مطالب ادبی، نباید از ناامیدی و کلافگی شروع کرد. همچنین، برای ورود به یک گفتار یا موضوع جدید، بهتر است ابتدا به اصل و بنیان آن موضوع توجه کنیم و گامی بنیادین برداریم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به سختیها و مشقتهای سفر اشاره میکند و میگوید که افراد دانا از این رنجها خسته و ملول شدهاند. او بیان میکند که هیچکس در حالتی که خسته است، شروع به سرودن نمیکند و تا زمانی که به آرامش نرسد، نمیتواند شعر بگوید. در نهایت، شاعر در مورد تجربه خود از سفر اشاره میکند و به این نکته اشاره دارد که رسول نیز درباره سفر سخن گفته است.
هوش مصنوعی: سفر و راه پر از مشکلات و رنجهاست و برای افراد دانا و با تجربه، این سفر بسیار خستهکننده و ناامیدکننده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در این شعر بیان میشود که برای رسیدن به درک عمیق و فهم مطالب ادبی، نباید از ناامیدی و کلافگی شروع کرد. همچنین، برای ورود به یک گفتار یا موضوع جدید، بهتر است ابتدا به اصل و بنیان آن موضوع توجه کنیم و گامی بنیادین برداریم.
هوش مصنوعی: در زمان سفری که در آن بودم، شعری سرودم، هرچند که پیامبر درباره سفر بخشی از قرآن را نازل کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عزیز کرد مرا باز در محل قبول
ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
چنان شنید ز من شعر، کاحمد مختار
شنید وحی ز روحالامین به وقت نزول
چو در ستایش او لفظ من مکرر شد
[...]
همیشه روز تو چون عید و روزه ات مقبول
دلت بطاعت و دستت بمکرمت مشغول
زنفس او به لطافت همی رسند نفوس
ز عقل او متحیر همی شوند عقول
به گاه عزم دلیر و به گاه حزم حذور
گه غضب متانی، به گاه عفو عجول
مدار علم و عمل بر لطافتش مقصور
[...]
من ایستادهام اینک به خدمتت مشغول
مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول
نه دست با تو درآویختن نه پای گریز
نه احتمال فراق و نه اختیار وصول
کمند عشق نه بس بود زلف مفتولت
[...]
نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول
سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول
در اوفتاده به گردابِ فکر و قلزمِ عشق
که نه نهایتِ عرضش بود نه غایتِ طول
ولایتی که به دیوانگانِ عشق دهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.