کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ صوفیی علم لغت میکرد بحث جز جدل هیچش نبود از علم بهر در لغت گفتا چه باشد موت و سم گفتمش تا چند گویی مرگ و زهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: یک صوفی در حال یادگیری علم لغت بود و بیشتر از مباحث جدلی چیزی نمیآموخت. او در بحث لغت به تعریف "موت" و "سم" میپرداخت و من از او پرسیدم که چرا تا این حد بر روی مرگ و زهر تمرکز دارد.
هوش مصنوعی: یک صوفی درباره علم لغت بحث میکرد، اما تنها به جدل و بحثهای بیفایده میپرداخت و از علم هیچ بهرهای نمیبرد.
هوش مصنوعی: در زبان به من میگفتند مرگ و زهر چیست، گفتم تا کی درباره مرگ و سم صحبت میکنی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شربتش بردند او گفت اینت قهر
حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر
حاجتش نبود پی اعلام مهر
چون محبت نور خود زد بر سپهر
کرده میل دل سوی مشرق ز مهر
باز پس گشته چو دوران سپهر
کردی از آشوب گردشهای دهر
کرد از صحرا و کوه آهنگ شهر
گه به مجنونی شوی مشهور شهر
گه اسیر آیی تو در زندان دهر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.