گنجور

 
کمال خجندی

ای بلبل خوش نغمه ز ما باد سلامت

مرغ که در سدره همین نغمه سراید

هر نام تو از آن شد خرد از ما در فطرت

کاین خرده شناسی همه از طبع نوازید

هر نقش که در پرده نهفتی زنی و چنگ

چون ماه نوش زهره بانگشت نماید

نام سخن بنده بر آور به غریبی

کاین کار غریب است و زدست تو برآید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

هر که مزروع خود بخورد به خوید

وقت خرمنش خوشه باید چید

سخندان پرورده پیر کهن

بیندیشد، آنگه بگوید سخن

اهلی شیرازی

فیروزی بخت همه کس لعل تو بخشید

فیروزه ما بود که هرگز ندرخشید

چشم همه بر راه تو بازاست و تو از ناز

یکچشم زدن رو ننمایی چو مه عید

هرچند که دوری ز نظر یاد وصالت

[...]

شیخ بهایی

ور بگفتی مه برآمد، بنگرید

ور بگفتی سبز شد آن شاخ بید

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه