این چه نبهاست وین چه شیرینی
وآن چه گفتار و آن شکر چینی
صورت جان در آب عارض بین
با چنان رخ رواست خود بینی
گرمنت پیش خویش بنشانم
تو نه آن آتشی که بنشینی
سوز جانم که کشته آنم
ریز خونم که تشنه اینی
زاهدا مستم از لبش منو تو
بیخبر از شراب رنگینی
در نگیرد به هیچ نر آتش
دامن از آه ما چه در چینی
چو فتادی به زلف یار کمال
بینی افتادگی و مسکینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است و احساسات عمیق عاشق را بیان میکند. شاعر به شیرینی و زیبایی عشق اشاره میکند و از توصیف چهره محبوبش در آب میگوید. او احساس میکند که عشقش به اندازهای عمیق و سوزان است که در مقایسه با آن، چیزهای دیگر ناچیزند. همچنین، شاعر به حالتی مستی اشاره دارد که ناشی از عشق و جذبه معشوق است، و نشان میدهد که نبودن محبوب چقدر میتواند دردآور باشد. در نهایت، اشاره به افتادگی و مسکینی عاشق در عشق، نشاندهنده وضعیت تواضع و دلباختگی اوست.
هوش مصنوعی: این چیست که باعث شگفتی و خوشحالی است؟ چه سخنان زیبا و شیرینی که به زبان میآید و چه لطافتی در آن نهفته است!
هوش مصنوعی: چهره روح خود را در آب ببین، که با آن حالت زیبا، خود را نمیتوانی نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: اگر تو را پیش خود بنشانم، تو آن آتشی نیستی که خاموش شوی.
هوش مصنوعی: عذاب و درد درونم به حدی است که جانم به تنگ آمده و برای عشق تو شدم قربانی. در این حال، خون من مانند آبی است که تو در آرزویش هستی.
هوش مصنوعی: زاهد! من از لب او مست شدهام و تو بیخبر از شراب رنگین او هستی.
هوش مصنوعی: اگر آتش دل ما بر پا شود، هیچ مردی نمیتواند دامنش را از این آتش دور کند، هرچند که او تلاش کند.
هوش مصنوعی: وقتی به در بند زلف محبوب افتادی، در آنجا به زیبایی تسلیم و فروتنی را خواهی دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.