از فرقت تو هر دم خون بارم از دو دیده
گر دیدنت نباشد بیزارم از دو دیده
چشمم نمی تواند روی رقیب دیدن
آری همین توقع میدارم از دو دیده
گر نیستم به مهرت صادق چو صبح، بادا
همچون شفق پر از خون رخسارم از دو دیده
تا دیده دید رویت افتاد در بلا دل
افتد چنین بلاها هر بارم از دو دیده
بادم به دست و آتش در جان و خاک برسر
همواره آب حسرت می بارم از دو دیده
ز آندم که وقف عشقت کردم خرابه دل
تخم وفا و مهرت می کارم از دو دیده
گرچه کمال در جان درد تو کرد پنهان
چون آب می بخواند اسرارم از دو دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.