ای زغمت دل به جفا مبتلا
بی تو به صد گونه بلا مبتلا
ساکن کوی تو به چنگ رقیب
چون به سگ خانه گدا مبتلا
همچو دل خون شده در دست تو
با رخ و با آن کف پا مبتلا
با تو چه گویم که چه ها میکشد
دایم از آن زلف دو تا مبتلا
غصه خط یا غم خالت خورم
بین که شد این دل به چه ها مبتلا
کرد در آیینه نظر حسن تو
دید به خود نیز ترا مبتلا
هجر بسر شد به نیاز کمال
یافت رهایی به دعا مبتلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، بیانگر درد و رنج عاشقانهای است که شاعر به دلیل دوری از معشوق خود تحمل میکند. او در بیتابی و ناامیدی به وضعیت خود اشاره میکند و میگوید که بدون معشوق، همچون انسانی در معرض بلا و جفا قرار دارد. شاعر خود را به عنوان کسی که در کوی معشوق گرفتار رقبا است، توصیف میکند و با اشاره به درد دل و وضعیت عاطفیاش، به چنگال عشق و وابستگیاش اشاره میکند. در نهایت، او به آرزوی رهایی و آرامش در دعای خود اشاره کرده و میگوید که تنها با یاد معشوق از این رنجها رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: بیتو، دل من در رنج و عذاب است و به خاطر دردهایی که از دوری تو میکشم، به انواع مشکلات دچار شدهام.
هوش مصنوعی: کسی که در محل سکونت تو باشد، مانند سگی است که در خانهی فقیر گرفتار شده است، در حالیکه رقیب تو به او آسیب میزند.
هوش مصنوعی: دل من مانند خون در دستان توست و با چهرهات و آن پاهای لطیفات دچار درد و رنج است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه بگویم از درد و رنجی که به خاطر آن زلفهای زیبا و دوگانهات همیشه به من میرسد.
هوش مصنوعی: من در دل خود غم خطی که بر صورت تو نقش بسته را میپرورانم، ببین که این دل چگونه گرفتار انواع دردها شده است.
هوش مصنوعی: در آینه نگاه کردم و زیبایی تو را دیدم، این زیبایی به خودم نیز سرایت کرد و مرا گرفتار کرد.
هوش مصنوعی: فراق و جدایی به پایان رسید و با امید و درخواست، به کمال و آزادی دست یافتم. درخواست دعا در دل و جانم تاثیر گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.