گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

من ز غمت خرم و به یاد تو شادم

درد تو دارم که هیچ درد مبادم

تا ورق روی تو مطالعه کردم

هرچه بخواندم همه برفت ز یادم

قصه سوز درون خویش بمردم

مردم و چون شمع در میان ننهادم

تا نبرد بوئی از تو باد صبا نیز

از دل پرخون چو غنچه لب نگشادم

روی تو دیدم شبی در آینه جام

جام می از دست و من ز پای فتادم

سعی نمودم به پای بوس نو عمری

با همه جهد آن مراد دست ندادم

از تو کمال شکسته جز تو نخواهد

زانکه مرید توأم من و تو مرادم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode