گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

گر بی تو یک دو دم من بیمار زیستم

از غمزه تو خسته و انگاره زیستم

از من چو نیم ناز دگر داشتی دریغ

چون صید نیم کشته به ناچار زیستم

تن گرچه روز هجر زدی باز شد هلاک

شرمنده ام ز بار که بسیار زیستم

رضوان به روضة خضر به آب حیات زیست

من با خیال آن لب و رخسار زیستم

کوثر ز سنگ تربت من گر چکد رواست

چون سالها به باد لب بار زیستم

هر بار کز کرشمه مرا غمزه تو کشت

از ذوق کشتن تو دگر بار زیستم

گفتی کشم ز جمله ترا بیشتر کمال

من بیشتر برای همین کار زیستم

 
sunny dark_mode