گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

سر بر در توأم بنگر سربلندیم

ای من سگ تو عفو کن این خود پسندیم

گر هندوی دو چشم تو برکش ز غمزه تیغ

من آن نیم که از تو برد تیغ هندیم

خوش گفت زلف با لب جانبخش تو شبی

خ ونیه تونی چرا من افتاده بندیم

گفتی بپرسش تو چو آیم چه آورم

رحمی بیار بر من و بر مستمندیم

خیز ای طبیب مرهم و درمان زیان مکن

کاین درد اوست داغ کند سودمندیم

از من ببست چشم به هنگام و ناز و گفت

هاروت گو با و ببین چشم بندیم

در لطف طبع سعدی شیرازی ای کمال

باور نمی کنند که گونی خجندیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode