گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

آن ترک مست بین که چها می کند دگر

هرگز وفا نکرد و جفا می کند دگر

چشمش که کافریست چه کافر که عین کفر

آهنگ و عزم کشتن ما می کند دگر

باد صبا بشوق ز دست خیال او

پیراهنی که داشت قبا می کند دگر

زنهار ازین زمانه بیدادگر مرا

کز بار و شهر خویش جدا می کند دگر

مسکین کمال از سر صدق و صفای دل

جائرا فدای عهد و وفا می کند دگر