دلم از شمع رخت در تب و تابست امشب
کارم از نرگس مست تو خرابست امشب
تن رنجور من از دست دل و دیده چو شمع
گاه در آتش و گه بر سر آبست امشب
زحمت خویش ببر از سرم ای مردم چشم
که میان من و او دیده حجابست امشب
ساقیا شمع به پیرامن مجلس بنشان
تا ندانند که ما را سر خوابست امشب
در دل شب اثر نور قمر پیدا نیست
مگر از زلف تو بر ماه نقابست امشب
چشم مست تو ندانیم به مستان ز چه روی
از سر عربده در عین عتابست امشب
دوست مهمان کمال است بیارید شراب
که دل دشمن ازین غصه کباب است امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر فارسیزبان به توصیف حال و هوای دل خود میپردازد. شاعر در شعری عاشقانه و غمزده، از شمع و آتش و آب استفاده میکند تا احساسات درونیاش را به تصویر کشد. او در تب و تاب عشق است و تنش رنجور و در عذاب. همچنین از مردم چشم میخواهد که او را با درد دلش تنها بگذارند، زیرا موانعی وجود دارد که او و محبوبش را از یکدیگر دور میکند. شاعر میخواهد در مجلس شراب، شمعی روشن شود تا هیچکس نداند که او در خواب و خیال است. در نهایت، او از میخانهدار درخواست شراب میکند تا به شادی بپردازند و دل دوستش را از غم نجات دهند. این شعر به خوبی حس عشق و تنهایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: امشب دلم به خاطر زیبایی تو در التهاب و ناراحتی است و حضور تو مثل شمعی است که مرا آتش میزند. حال وروزم به خاطر نرگس زیبایت خراب و آشفته است.
هوش مصنوعی: بدن رنجور من به خاطر دل و چشمانم همچون شمعی است که گاهی در آتش میسوزد و گاهی بر روی آب قرار میگیرد. امشب حال ویژهای دارم.
هوش مصنوعی: ای مردم، از من دوری کنید و زحمت را از دوش من بردارید، زیرا بین من و او حجاب و پردهای وجود دارد که نمیگذارید دیدار کنیم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، شمع را دورتر از ما در مجلس قرار بده تا کسی متوجه نشود که ما امشب خوابمان برده است.
هوش مصنوعی: در دل شب، نور ماه به چشم نمیخورد، مگر اینکه سایهی زلف تو بر روی آن افتاده باشد. امشب، فقط زیبایی توست که روشنایی میبخشد.
هوش مصنوعی: چشم سرمست تو را نمیدانیم که مستان از چه علت به چشمان تو نگاه میکنند، اگرچه امشب به نظر میرسد در حال خشم و قهر هستند.
هوش مصنوعی: دوست ما مهمان خاصی است، بیایید شراب بیاورید چون دل دشمن امشب از این غصه در آتش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم و میکده و مغبچه مست امشب
هر دم از مستی او داده دل از دست امشب
چون پری هر نفس از جلوه مستانه او
کرده چون اهل جنون نعره پیوست امشب
دست چون طره گهی بر ذقنت کرده دراز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.