گنجور

 
کمال خجندی

هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند

که چوما چشم بقین و دل دانا دارند

شیوه اهل صفا هیچ ندانسته هنوز

خویشتن را همه صوفی وش و رعنا دارند

قول ایشان همه این کاهل یقینیم و شناخت

به خدا گر سر مونی خود از ینها دارند

محسن نشناخته و درد ندانسته که چیست

هوس عشق وصال و رخ زیبا دارند

و غافل از دل کشی خال و خط لاله رخان

برگ آشفته دلی و سر سودا دارند

با چنین مایه پستی که خود آن طالع راست

در دل اندیشه آن قامت و بالا دارند

عارفان واقف این نکته نگشتند کمال

خاصه این قوم که فهم سخن ما دارند