نور چشمی بر صاحبنظری میآید
پیش یعقوب ز یوسف خبری میآید
کره شیریندهن ما خبر یار عزیز
که ز مصر دگر اینک شکری میآید
هر یکی را ز طرب پای فرو رفت به گنج
که به دست من مفلس گهری میآید
مینشیند ز حد در دل من پیکانی
او هر خدنگی که از او بر جگری میآید
باد هر گرد که میآرد از آن خاک قدم
چشم دارید که کحل بصری میآید
چون ستاره به درآیید به استقبالش
کز ره دور می از سفری میآید
گر رود جان تو از پیش میندیش کمال
میرود جان و ز جان دوستری میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و انتظار است. شاعر از آمدن خبری خوش دربارهٔ یار عزیزش سخن میگوید که از سرزمینی دور (مصر) میرسد و مصداقی از خوشی و طرب برای دلها به شمار میآید. او همچنین اشاره دارد که با هر نشانهای از یار، دلش شاد میشود و زندگی دوبارهای را تجربه میکند. در نهایت، شاعر بر اهمیت عشق و پیوند با معشوق تأکید میکند، حتی اگر جانش از دست برود، همچنان عشق و وابستگی به یار در قلبش باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: نور چشمی، یعنی کسی که بسیار برایش عزیز و مهم است، با خبر خوشی از یک نفر با استعداد و برجسته به یعقوب میرسد. این خبر نشاندهنده امید و شادی برای یعقوب است.
هوش مصنوعی: شیرینی کره ما خبر از ورود یار عزیز میآورد که از مصر به اینجا آمده است.
هوش مصنوعی: هر کس به خاطر شادمانی و خوشحالی خود، قدم به گنجی میگذارد که من، به عنوان یک فرد بیچیز، گاهی اوقات به دُرّ و جواهرهایی دستیابی پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: او با بازوهایی نیرومند و تیز به قلب من نفوذ میکند، هر تیر و خدنگی که به سمت من پرتاب میشود، از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: باد هر چه گرد و خاک بیاورد، نشاندهندهی آن است که حوادث و فراز و نشیبهایی در راه است. منتظر باشید که بینایی و بصیرت به شما میآید و میتوانید حقایق را بهتر ببینید.
هوش مصنوعی: زمانی که ستارهای به آسمان میدرخشد، به استقبال آن میرویم، زیرا از راهی دور به سفر بازگشته است.
هوش مصنوعی: اگر جان تو از این دنیا برود، نگران نباش. چون این رفتن به معنای کمال است و بعد از آن، جان دیگری از دوست خواهی یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیل اشکم به زمین بوس دری میآید
ناله راهی به امید اثری میآید
با ملک گوی که درهای فلک بگشایید
که به درگاه دعای سحری میآید
میزنم در ره شوق تو بر آتش خود را
[...]
چه شد ار شد پدری یا پسری می آید
رفت ... و ...تری می آید
گر تو گوئی کهنی رفت و جوانی برخاست
من بر آنم که سگی رفت و خری می آید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.