گنجور

 
کمال خجندی

عاشقان درد ترا دولت افزون خوانند

محنت عشق ترا بخت همایون خوانند

اهل میخانه دعای لب تو اشک فشان

زیر لب چون خط جام از دل پر خون خوانند

جانب جام و صراحی نبود سجده چو چنگ

مطربان گر سخنی ز آن لب میگون خوانند

قصه گربه این غمزده با چشم پر آب

مرغ و ماهی بلب دجله و جیحون خوانند

من اگر وصف دو ابروی تو که بنویسم

مردمش زآن حرکتها همه موزون خوانند

خلق خوانند مه از سادگی آن روی عجب

ورقی را که بر آن خط نبود چون خوانند

گر از آن حسن نویسی سخن عشق کمال

دفتر عشق نرا لیلی و مجنون خوانند