عاشقانت بسحرها که دعا می گویند
به دعا بوی نو از باد صبا می جویند
من بسر می روم و دیده براه طلبت
بی رهی بین د گرانرا که بپا می پویند
چیست بر کشنه دلدار بی گریه زار
چون شدش هر سر مو زنده کرا می مویند
اشکها را بزن ای دیدهٔ گریان به زمین
که چرا خاک رهش از رخ ما می شویند
با وجود قد دلجوی و گل خود رویش
در چمن سرو و گل از باد هوا می رویند
زلف او کرده رها غالیه پویان ختا
نافه آهوی چین را به خطا می پویند
شعر نو چون همه گویند که سحراست کمال
دوستان سخنت شعره چرا می گویند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.