شمارهٔ ۴۵۵
شبی کز آتش عشق تو جانم سوختن گیرد
چراغ دولتم آنشب ز سر افروختن گیرد
چو زلفت بایدش عمر دراز و رشته زآن افزون
گر این چاک گریبانها رفیقی دوختن گیرد
از شادی بر جهم هر دم چو گندم بر سر تا به
گر آن خط دانة دلها چو مور اندوختن گیرد
بلب بابد مگس بگرفت شیرینی فروشانرا
و لبهای تو در عشوه شکر بفروختن گیرد
زیادت میکنی سوز دل ما از شکر خنده
نمک بر ریش اگر پاشی جراحت سوختن گیرد
براه روم گفت آورد زلفم از حیش لشکر
بچین ارزان شود نافه گر آن هندو ختن گیرد
کمال این گفته گر مرغی برد بر پر بهندستان
بیاید طوطی و از نو سخن آموختن گیرد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
رستم وهاب نیا نوشته:
۱/ چو زلفت بایدش عمر دراز و رشته زآن افزون
گر این چاک گریبانها رفیقی دوختن گیرد
شاید: رفوگر دوختن گیرد
۲بلب بابد مگس بگرفت
به لب باید…
۳/از حیش لشکر
از حبش لشکر…
👆⚐