شب که در خلوتم آن شمع شکر لب باشد
خواهم از بخت که روزم همگی شب باشد
گه گه از حسرت آن لب که بوسم لب جام
جامم از خون دل و دیده لبالب باشد
گر شفا خواهد از آن لب دل بیمار مرنج
هرزه گوید همه آن خسته که در تب باشد
بر رخ از دود دل ماست مرکب خط بار
گر نداند دگری جهل مرکب باشد
سر زلف تو به یاد آرم و بارم در اشک
در شب تیره که آمد شد کوکب باشد
از رقیبان چو عقرب ز درت خواهم رفت
گرچه خوش نیست سفر به که به عقرب باشد
چه عجب گر نظر لطف تو باشد به کمال
روح را نیز نگاهی سری قالب باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.