دوش در خانه ما ماه فرود آمده بود
خانه روشن شد و دیدیم همو آمده بود
تا به بینیم به طلعت میمون فالش
فرعه انداخته بودیم و نکو آمده بود
نا تمامی مه آنشب همه را روشن شد
که چو آئینه به او روی برو آمده بود
با خیال لب و آن عارض نازک در چشم
آب دولت همه را باز بجو آمده بود
می دمید از دم مشکین صبا بوی بهشت
بوی بردیم که او زآن سر کو آمده بود
هر که دیدیم چو چشم و سر زلفش آنجا
مست و آشفته آن سلسله مو آمده بود
دل دیوانه خود سوخته چون عود کمال
آن پری روی ملک خوی ببو آمده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.