تا دلم نظاره ان قامت زیبا نکرد
جان علوی آرزوی عالم بالا نکرد
در فراق او گذشت آب از سرم این سرگذشت
تا شنید آن بی وفا دیگر گذر بر ما نکرد
وعده مهر و وفا کرد آن جفا گستر به من
چون نبود اصل این سخن را هر چه گفت اصلا نکرد
گردی از نعلین آن مه ناگهان رفتم به چشم
دیگر آن نعلین را از ننگ من درپا نکرد
گرچه زان خط دودها برخاست از هر سینه
دل بروی او چو خالش نقطه پیدا نکرد
دیده ما گر ز بهر اوست خون افشان چه باک
طالب در احتراز از جوشش دریا نکرد
از سعادت کس دری نگشود بر روی کمال
تا خیال روی او در خانه دل جا نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ دزدی را خدا رسوا نکرد
تابهای دست استیفا نکرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.