دیده در عمری ز رویت با خیالی فائع است
عمر کان بگذشت بی روی نو عمری ضابع است
جان که رفت از پیش ما خواهد به آن لب باز گشت
چون به اصل خویش هر چیزی که بینی راجع است
نقطه خال و خطت آبات حسنند و جمال
یک یک این آیات را آن روی زیبا جامع است
می شود هر روز طالع زآن گریبان آفتاب
بر بدن پیراهنت بارب چه صاحب طالع است
پیش مهروبان چو ابر بی حیا صد پاره باد
هر رقیبی کز تماشا عاشقان را مانع است
هر کجا دل می رود در جست و جوی دلبری
پیشرو اشک است آنجا آه و ناله تابع است
از آب چشمت گشت طوفان در واقع کمال
نیست اغراقی درین معنی بیان واقع است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ز انعامت، مها، با التفاتی قانع است
دیده در ماهی اگر بیند، رخت خوش طالع است
گر برفت از شوق رویت دل ز دستم، باک نیست
دل برفت و جان برفت و عقل و دین خوش قانع است
نقطه خالش به رخ منشور حسن است و نشانست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.