ترا دیده هر بار دیدی چه بودی
که هر بار دولت مرا رخ نمودی
چه بودی گر آن لب نمک میفشاندی
وز آن سوز ریش دل ما فزودی
نسیم توأم گفت عود ارنه خام است
چرا خویشتن را چنین مپستودی
چه رمزست گفتن عدم آن دهانرا
که چون او ندیدیم عدیم الوجودی
شب از دور مه را دو تا گشته دیدم
مگر خواست کردن برویت سجودی
رقیب سگت بانگ بر من نمیزد
اگر تو شبهای من میشنودی
کمال از تو جز آه دل بر نیامد
چه خواهد برآمد زخس غیر دودی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره عشق و زیبایی معشوقهاش سخن میگوید و به تاثیر عمیق او بر احساسات و زندگیاش اشاره میکند. او در هر بار ملاقات با معشوق، احساس دولت و خوشبختی را تجربه میکند و از لبهای او که شور و سوز ایجاد میکند، میگوید. شاعر با تصاویری خیالانگیز و نمادین، به بحث درباره وجود و عدم پرداخته و بیان میکند که چگونه زیبایی و عشق میتواند انسان را عمیقاً تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، او ناراحتی خود را از بیتوجهی رقیبش و ناکامی در برآورده کردن احساسات خالصش ابراز میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که از عشق تنها آهی در دل باقی مانده است.
هوش مصنوعی: هر بار که تو را میدیدم، متوجه میشدم که چه ویژگی خاصی داری که باعث شده من هر بار به خوششانسی بیفتم.
هوش مصنوعی: چه میشد اگر تو لبهای پرنعمتت را نشان میدادی و با آن، بر آتش دل ما میافزودی؟
هوش مصنوعی: نسیم همراه تو گفت که اگر عود را نسوزانی، خام و بیخاصیت میماند. پس چرا خود را اینگونه به ذلت میاندازی؟
هوش مصنوعی: این بیت به عدم وجود چیزی اشاره دارد و میگوید که فهمیدن و سخن گفتن درباره عدم و نبودن آن دهان (که به نوعی نشاندهنده وجود یا کلام است) چه معنایی میتواند داشته باشد. چون ما هیچگاه وجود آن را تجربه نکردهایم، پس نمیتوانیم به درستی درباره عدم آن صحبت کنیم.
هوش مصنوعی: در شب، از دور متوجه شدم که ماه به شکل دو نیمه درآمده است، شاید به خاطر زیباییات بر آن شدم که برایت سجده کنم.
هوش مصنوعی: اگر تو شبهای تنهاییام را میشنیدی، رقیبت هرگز جرات نمیکرد بر من فریاد بزند.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از تو به دل ماند، درد و اندوه است؛ پس از دیگری چه توقعی میتوان داشت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلیلی صرمت حبال العهودی
و احرقت قلبی بنار کعودی
چه آتش بجانم برافروخت عشقت
که میسوزم اما نه پیداست دودی
ولو لم جرت دمعة من عیونی
[...]
هلالم ز ابرو بتا تا نمودی
دل از دست دیوانۀ خود ربودی
کشد گر به بتخانه نقشت، مصّور
به یکدفعه بت ها کنندت سجودی
ندانم چرا شش جهت شد معطر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.