گنجور

 
خیالی بخارایی

هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد

خاصّه وقتی که خطت بر طرف او باشد

گر به چینِ شکن زلف تو از خوش نفسی

دم دعوی بزند مشک سیه رو باشد

در لطافت به دهان تو کند نسبت خویش

چشمهٔ خضر به شرطی که سخنگو باشد

باشد از سرّ عدم پیرِ خرد را خبری

خبری ز آن دهنش گر سر یک مو باشد

گر بجوید دهنت دل ز خیالی چه عجب

ز آن دهن هیچ عجب نیست که دلجو باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode