گنجور

 
خیالی بخارایی

کسی را که رویت هوس می‌کند

کی اندیشه از روی کس می‌کند

کند زاهد انکار خوبان ولی

به عهد تو این کار بس می‌کند

تو را بارک الله چه زیبا رخی‌ست

که هرکس که بیند هوس می‌کند

دمی هم‌نفس شو که نقد حیات

فدای همان یک نفس می‌کند

به جان خیالی غمت عاقبت

بکرد آنچه آتش به خس می‌کند

 
 
 
کمال خجندی

البش جان عاشق هوس میکند

شکر آرزوی مگس می کند

دعا گوی و سپری ز دشنام تو

از حلوای قندی که بس میکند

رود دل در آن زلف ترسان ز چشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه