هوش مصنوعی: این شعر به این نکته اشاره دارد که همه چیز که قرار است اتفاق بیفتد، در لوح تقدیر نوشته شده است و قلم سرنوشت به خوبیها و بدیها اشاره دارد. از آغاز زمان، هر آنچه که لازم بوده داده شده و بنابراین، افسوس خوردن و تلاش کردن ما بیفایده است.
Alireza در ۷ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۸ نوشته:
منظور از این شعر این است که از روز اول به شما همه چیز برای انجام هر کاری داده شده . پس بیهوده تلاش نکنید برای رسیدن به چیزهایی که بهترشو خودتان دارید در وجودتان . تازه قسمت خنده دارش اینه که برای رسیدن به چیزی که همیشه همراهتون بود ولی درکی ازش نداری غم می خورید .
بهرام مشهور در ۵ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۲ نوشته:
ضمن سپاس چندباره از گردانندگان نیکِ گنجور ، امید دارم که عنایت فرموده و زحمت کشیده و این رباعی را بدین صورت اصلی خودش که در نسخه ای که ادوارد فیتزجرالد هم از روی آن به انگلیسی اشعار خیام را بر برگردانده است ، تصحیح نمایند : زین پیش نشان بودنی ها بوده است پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است از روز ازل هر آنچه بایست بداد غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به این نکته اشاره دارد که همه چیز که قرار است اتفاق بیفتد، در لوح تقدیر نوشته شده است و قلم سرنوشت به خوبیها و بدیها اشاره دارد. از آغاز زمان، هر آنچه که لازم بوده داده شده و بنابراین، افسوس خوردن و تلاش کردن ما بیفایده است.
هوش مصنوعی: بر روی صفحهای که نشاندهنده وجود چیزهاست، همیشه قلم بر اثر خوب و بد نوشتهها فرسوده شده است.
هوش مصنوعی: در روز اول، تمام سرنوشتها و آنچه باید اتفاق میافتاد تعیین شد، پس نگرانی و تلاش ما بیفایده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا جان مرا باده مهرت سوده است
جان و دلم از رنج غمان آسوده است
گر باده به گوهر اصل شادی بوده است
پس چون که ز باده تو رنج افزوده است
هر خاک که در جهان کسی فرسوده است
تنهاست که آسیای چرخش سوده است
هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست
مفشان، که سر و فرق عزیزی بوده است
هرگز بت من روی به کس ننموده است
و این گفت و شنود خلق، بر بیهوده است
و آن کس که بتم را به سزا بستوده است
او هم به حکایت ز کسی بشنوده است
چون هستی تو به نیستی آلوده است
غم خوردن نیک و بد او بیهوده است
هیهات که نا آمده را حاصل نیست
افسوس که آنچ رفت چون نابوده است
هرگز بت من روی به کس ننموده است
این گفت و مگوی مردمان بیهوده است
آن کس که تو را به راستی بستوده است
او نیز حکایت از کسی بشنوده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.