گنجور

 
خیام

رباعی ۱۶: امروز که نوبت جوانی من است، *(منتسب به چند نفر)

رباعی ۱۷: گر آمدنم به من بدی، نامدمی. *(منتسب به چند نفر)

رباعی ۱۸: از آمدن و رفتن ما سودی کو؟

رباعی ۱۹: افسوس که بیفایده فرسوده شدیم، *(منتسب به چند نفر)

رباعی ۲۰: * با یار چو آرمیده باشی همه عمر، *(منتسب به چند نفر)

رباعی ۲۱: اکنون که ز خوشدلی به‌جز نام نماند،

رباعی ۲۲: ای‌کاش که جای آرمیدن بودی،

رباعی ۲۳: چون حاصل آدمی درین جای دودر،

رباعی ۲۴: * آن‌کس که زمین و چرخ افلاک نهاد،

رباعی ۲۵: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان،