شاید کمتر کتابی در دنیا مانند مجموعهٔ ترانههای خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاجی شده، شهرت عمومی و دنیاگیر پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده.
اگر همهٔ کتابهایی که راجع به خیام و رباعیاتش نوشته شده جمعآوری شود تشکیل کتابخانهٔ بزرگی را خواهد داد. ولی کتاب رباعیاتی که به اسم خیام معروف است و در دسترس همه میباشد مجموعهای است که عموماً از هشتاد الی هزار و دویست رباعی کم و بیش در بر دارد؛ اما همهٔ آنها تقریباً جنگ مغلوطی از افکار مختلف را تشکیل میدهند. حالا اگر یکی از این نسخههای رباعیات را از روی تفریح ورق بزنیم و بخوانیم در آن به افکار متضاد، به مضمونهای گوناگون و به موضوعهای قدیم و جدید برمیخوریم؛ به طوری که اگر یک نفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود. مضمون این رباعیات روی فلسفه و عقاید مختلف است از قبیل: الهی، طبیعی، دهری، صوفی، خوشبینی، بدبینی، تناسخی، افیونی، بنگی، شهوتپرستی، مادی، مرتاضی، لامذهبی، رندی و قلاشی، خدایی، وافوری ... آیا ممکن است یک نفر این همه مراحل و حالات مختلف را پیموده باشد و بالاخره فیلسوف و ریاضیدان و منجم هم باشد؟ پس تکلیف ما در مقابل این آش درهمجوش چیست؟ اگر به شرح حال خیام در کتب قدما هم رجوع بکنیم به همین اختلاف نظر برمیخوریم.
این اختلافی است که همیشه در اطراف افکار بزرگ روی میدهد. ولی اشتباه مهم از آنجا ناشی شده که چنان که باید خیام شناخته نشده و افسانههایی که راجع به او شایع کردهاند این اشکال را در انتخاب رباعیات او تولید کرده است.
در این جا ما نمیخواهیم به شرح زندگی خیام بپردازیم و یا حدسیات و گفتههای دیگران را راجع به او تکرار بکنیم. چون صفحات این کتاب خیلی محدود است. اساس کتاب ما روی یک مشت رباعی فلسفی قرار گرفته است که به اسم خیام، همان منجم و ریاضی دان بزرگ مشهور است و یا به خطا به او نسبت میدهند. اما چیزی که انکارناپذیر است، این رباعیات فلسفی در حدود قرن ۵ و ۶ هجری به زبان فارسی گفته شده.
تا کنون قدیمترین مجموعهٔ اصیل از رباعیاتی که به خیام منسوب است، نسخهٔ «بودلن» آکسفورد میباشد که در سنهٔ ۸۶۵ در شیراز کتابت شده. یعنی سه قرن بعد از خیام و دارای ۱۵۸ رباعی است، ولی همان ایراد سابق کموبیش به این نسخه وارد است. زیرا رباعیات بیگانه نیز در این مجموعه دیده میشود.
فیتز جرالد که نه تنها مترجم رباعیات خیام بوده، بلکه از روح فیلسوف بزرگ نیز ملهم بوده است، در مجموعهٔ خود بعضی رباعیاتی آورده که نسبت آنها به خیام جایز نیست. قضاوت فیتز جرالد مهمتر از اغلب شرح حالاتی است که راجع به خیام در کتب قدیم دیده میشود؛ چون با ذوق و شامهٔ خودش بهتر رباعیات اصلی خیام را تشخیص داده تا نیکلا مترجم فرانسوی رباعیات خیام که او را به نظر یک شاعر صوفی دیده و معتقد است که خیام عشق و الوهیت را به لباس شراب و ساقی نشان میدهد، چنان که از همان ترجمهٔ مغلوط او شخص با ذوق دیگری مانند رنان خیام حقیقی را شناخته است.
قدیمترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن همعصر خیام بوده و خودش را شاگرد و یکی از دوستان ارادتمند خیام معرفی میکند و با احترام هر چه تمامتر اسم او را میبرد، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر میکند و اسمی از رباعیات او نمیآورد. کتاب دیگری که مؤلف آن ادعا دارد در ایام طفولیت (۵۰۷) در مجلس درس خیام مشرف شده «تاریخ بیهق» [در اصل کتاب «تاریخ بیهقی» است که غلط آشکار است] و «تتمهٔ صوانالحکمة» نگارش ابوالحسن بیهقی میباشد که تقریباً در سنهٔ ۵۶۲ تألیف شده. او نیز از خیام چیز مهمی به دست نمیدهد. فقط عنوان او را میگوید که: «دستور، فیلسوف و حجةالحق» نامیده میشده! پدران او همه نیشابوری بودهاند، در علوم و حکمت تالی ابوعلی بوده ولی شخصاً آدمی خشک و بدخلق و کمحوصله بوده. چند کتاب از آثار او ذکر میکند و فقط معلوم میشود که خیام علاوه بر ریاضیات و نجوم در طب و لغت و فقه و تاریخ نیز دست داشته و معروف بوده است. ولی در آن جا هم اسمی از اشعار خیام نمیآید گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یک دسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته و یا در حاشیهٔ جُنگها و کتب اشخاص باذوق به طور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده که داغ لامذهبی و گمراهی رویش گذاشتهاند و بعدها با اضافات مقلدین و دشمنان او جمع آوری شده. انعکاس رباعیات او را در کتاب «مرصاد العباد» خواهیم دید.
اولین کتابی که در آن از خیام شاعر گفتوگو میشود کتاب «خریدة القصر» تألیف عمادالدین کاتب اصفهانی به زبان عربی است که در ۵۷۲ یعنی قریب ۵۰ سال بعد از مرگ خیام نوشته شده و مؤلف آن خیام را در زمرهٔ شعرای خراسان نام برده و ترجمهٔ حال او را آورده است.
کتاب دیگری که خیام شاعر را تحت مطالعه آورده «مرصادالعباد» تألیف نجمالدین رازی میباشد که در سنه ۶۱۰ - ۶۲۱ (هجری) تألیف شده. این کتاب وثیقهٔ بزرگی است زیرا نویسندهٔ آن صوفی متعصبی بوده و از این لحاظ به عقاید خیام به نظر بطلان نگریسته و نسبت فلسفی و دهری و طبیعی به او میدهد و میگوید:
(ص ۱۸) « ... که ثمرهٔ نظر ایمان است و ثمرهٔ قدم عرفان. فلسفی و دهری و طبایعی از این دو مقام محروماند و سر گشته و گمگشتهاند. یکی از فضلا که به نزد نابینایان به فضل و حکمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است، از غایت حیرت و ضلالت این بیت را میگوید، رباعی:
در دایرهای کامدن و رفتن ماست،آن را نه بدایت، نه نهایت پیداست؛کس مینزند دمی درین عالم راست،کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
رباعی:دارنده چه ترکیب طبایع آراست.باز از چه سبب فکندش اندر کموکاست؟گر زشت آمد این صور، عیب کراست؟ور نیک آمد، خرابی از بهر چه خاست؟»
(ص ۲۲۷) «... اما آنچه حکمت در میرانیدن بعد از حیات و در زنده کردن بعد از ممات چه بود، تا جواب به آن سرگشتهٔ غافل و گمکشتهٔ عاطل میگوید:«دارنده چو ترکیب طبایع آراست ...»
قضاوت این شخص ارزش مخصوصی در شناسانیدن فکر و فلسفهٔ خیام دارد. مؤلف صوفیمشرب از نیش زبان و فحش نسبت به خیام خودداری نکردهاست. البته به واسطهٔ نزدیک بودن زمان، از هر جهت مؤلف مزبور آشناتر به زندگی و افکار و آثار خیام بوده، و عقیدهٔ خودرا در بارهٔ او ابراز میکند. آیا این خود دلیل کافی نیست که خیام نه تنها صوفی و مذهبی نبوده، بلکه بر عکس یکی ازدشمنان ترسناک این فرقه به شمار میآمده؟
اسناد دیگر در بعضی از کتب قدما مانند، نزهةالارواح، تاریخالحکماء، آثارالبلاد، فردوسالتواریخ و غیره دربارهٔ خیام وجود دارد که اغلب اشتباهآلود و ساختگی است. و از روی تعصب و یا افسانههای مجعول نوشتهشده و رابطهٔ خیلی دور با خیام حقیقی دارد. ما در اینجا مجال انتقاد آنها را نداریم.
تنها سند مهمی که از رباعیات اصلی خیام در دست میباشد، عبارت است از رباعیات سیزدهگانهٔ «مونسالاحرار» که در سنهٔ ۷۴۱ هجری نوشتهشده، و در خاتمهٔ کتاب رباعیات روزن استنساخ و دربرلین چاپ شده (رجوع شود به نمرات: ۸، ۱۰،۲۷، ۲۹، ۴۱، ۴۵، ۵۹، ۶۲، ۶۴، ۶۷، ۹۳، ۱۱۵، ۱۲۷) رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، روح و فلسفه و طرز نگارش خیام درست جور میآیند و انتقاد مؤلف «مرصادالعباد» به آنها نیز وارد است. پس دراصالت این سیزده رباعی ودو رباعی «مرصادالعباد» که یکی از آنها در هر دو تکرار شده (نمرهٔ ۱۰) شکی باقی نمیماند و ضمناً معلوم میشود که گویندهٔ آنها یک فلسفهٔ مستقل و طرز فکر و اسلوب معین داشته، و نشان میدهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی سروکار داریم. از این رو با کمال اطمینان میتوانیم این رباعیات چهاردهگانه را از خود شاعر بدانیم و آنها را کلید و محک شناسایی رباعیات دیگر خیام قرار بدهیم.
از این قرار چهارده رباعی مذکور سند اساسی این کتاب خواهد بود، و در این صورت هر رباعی که یک کلمه و یا کنایهٔ مشکوک و صوفیمشرب داشت، نسبت آن به خیام جایز نیست. ولی مشکل دیگری که باید حل بشود این است که میگویند خیام به اقتضای سن، چندین بار افکار و عقایدش عوض شده، در ابتدا لاابالی و شرابخوار و کافر و مرتد بوده و آخر عمر سعادت رفیق او شده راهی به سوی خدا پیدا کرده و شبی روی مهتابی مشغول بادهگساری بوده؛ ناگاه باد تندی وزیدن میگیرد و کوزهٔ شراب روی زمین میافتد و میشکند. خیام برآشفته به خدا میگوید:
اِبریقِ می مرا شکستی رَبّی،بر من درِ عیش را ببستی، من میْ خورم و تو میکنی بد مستی؟خاکم به دهن مگر تو مستی ربی؟
خدا او را غضب میکند، فوراً صورت خیام سیاه میشود و خیام دوباره میگوید:
ناکرده گناه در جهان کیست؟ بگو،آنکس که گنه نکرده چون زیست؟ بگو؛من بد کنم و تو بد مکافات دهی!پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو.
خدا هم او را میبخشد و رویش درخشیدن میگیرد، و قلبش روشن میشود. بعد میگوید: «خدایا مرا به سوی خودت بخوان!» آن وقت مرغ روح از بدنش پرواز میکند!
این حکایت معجزآسای مضحک بدتر از فحشهای نجمالدین رازی به مقام خیام توهین میکند، و افسانهٔ بچگانهای است که از روی ناشیگری بههم بافتهاند. آیا میتوانیم بگوییم گویندهٔ آن چهارده رباعی محکم فلسفی که با هزار زخم زبان و نیشخندهای تمسخرآمیزش دنیا و مافیهایش را دست انداخته، در آخر عمر اشک میریزد و از همان خدایی که محکوم کرده به زبان لغات آخوندی استغاثه میطلبد؟ شاید یک نفر از پیروان و دوستان شاعر برای نگهداری این گنج گرانبها، این حکایت را ساخته تا اگر کسی به رباعیات تند او برخورد به نظر عفو و بخشایش بگویندهٔ آن نگاه کند و برایش آمرزش بخواهد!
افسانهٔ دیگری شهرت دارد که بعد از مرگ خیام مادرش دایم برای او از درگاه خدا طلب آمرزش میکرده و عجز و لابه مینموده، روح خیام در خواب به او ظاهر میشود و این رباعی را میگوید:
ای سوختهٔ سوختهٔ سوختنی،ای آتش دوزخ از تو افروختنی؛تاکی گویی که بر عُمَر رحمت کن؟حق را تو کجا به رحمت آموختنی؟
باید اقرار کرد که طبع خیام در آن دنیا خیلی پس رفته که این رباعی آخوندی مزخرف را بگوید. از این قبیل افسانهها در بارهٔ خیام زیاد است که قابل ذکر نیست، و اگر همهٔ آنها جمع آوری بشود کتاب مضحکی خواهد شد. فقط چیزی که مهم است به این نکته برمیخوریم که تأثیر فکر عالی خیام در یک محیط پست و متعصب خرافاتپرست چه بوده، و ما را در شناسایی او بهتر راهنمایی میکند. زیرا قضاوت عوام و متصوفین و شعرای درجهٔ سوم و چهارم که به او حمله کردهاند از زمان خیلی قدیم شروع شده، و همین علت مخلوط شدن رباعیات او را با افکار متضاد به دست میدهد کسانی که منافع خود را از افکار خیام درخطر میدیدهاند تا چه اندازه در خراب کردن فکر او کوشیدهاند.
ولی ما از روی رباعیات خود خیام نشان خواهیم داد که فکر و مسلک او تقریباً همیشه یکجور بوده و از جوانی تا پیری شاعر پیرو یک فلسفهٔ معین و مشخص بوده و در افکار او کمترین تزلزل رخ نداده. و کمترین فکر ندامت و پشیمانی یا توبه از خاطرش نگذشتهاست.
در جوانی شاعر با تعجب از خودش میپرسد که چهرهپرداز ازل برای چه او را درست کرده. طرز سؤال آنقدر طبیعی که فکر عمیقی را برساند، مخصوص خیام است:
هرچند که رنگ و روی زیباست مرا،چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا؛ معلوم نشد که در طربخانهٔ خاک،نقّاشِ اَزَل بهرِ چه آراست مرا!
از ابتدای جوانی زندگی را تلخ و ناگوار میدیده و داروی دردهای خودرا در شراب تلخ میجسته:
امروز که نوبت جوانی من است،می نوشم از آن که کامرانی من است؛عیبم مکنید، گرچه تلخ است خوش است.تلخ است، چرا که زندگانی من است.
در این رباعی افسوس رفتن جوانی را میخورد:افسوس که نامهٔ جوانی طی شد!وان تازهبهار زندگانی دی شد!حالی که ورا نام جوانی گفتند،معلوم نشد او که کی آمد و کی شد!
شاعر با دست لرزان و موی سپید قصد باده میکند. اگر او معتقد به زندگی بهتری دردنیای دیگر بود، البته اظهارندامت میکرد تا بقیهٔ عیش و نوشهای خودرا به جهان دیگرمحول بکند. این رباعی کاملاً تأسف یک فیلسوف مادی را نشان میدهد که در آخرین دقایق زندگی سایهٔ مرگ را درکنار خود میبیند و میخواهد به خودش تسلیت بدهد ولی نه با افسانههای مذهبی، و تسلیت خودرا در جام شراب جستوجو میکند:
من دامن زهد و توبه طی خواهمکرد،با موی سپید، قصد می خواهمکرد،پیمانهٔ عُمْرِ من به هفتاد رسید،این دم نکنم نشاط کی خواهمکرد؟
اگر درست دقت بکنیم خواهیم دید که طرز فکر، ساختمان و زبان وفلسفهٔ گویندهٔ این چهار رباعی که درمراحل مختلف زندگی گفتهشده یکی است، پس میتوانیم به طور صریح بگوییم که خیام از سن شباب تا موقع مرگ مادی، بد بین و ریبی بوده ( و یا فقط در رباعیاتش اینطور مینموده ) و یک لحن تراژدیک دارد که به غیر از گویندهٔ همان رباعیات چهاردهگانهٔ سابق کس دیگری نمیتواند گفتهباشد، و قیافهٔ ادبی و فلسفی او به طور کلی تغییر نکردهاست. فقط در آخر عمر با یک جبر یأسآلودی حوادث تغییرناپذیر دهر را تلقی نموده و بدبینی که ظاهراً خوشبینی به نظر میآید اتخاذ میکند.
به طور خلاصه، این ترانههای چهار مصراعی کمحجم و پرمعنی اگر دهتای از آنها هم برای ما باقی میماند، بازهم میتوانستیم بفهمیم که گویندهٔ این رباعیات در مقابل مسایل مهم فلسفی چه رویهای را در پیش گرفته و میتوانستیم طرز فکر او را به دست بیاوریم. لهذا ازروی میزان فوق، ما میتوانیم رباعیاتی که منسوب به خیام است از میان هرجومرج رباعیات دیگران بیرون بیاوریم. ولی آیا این کار آسان است؟
مستشرق روسی ژوکوفسکی، مطابق صورتی که تهیه کرده در میان رباعیاتی که به خیام منسوب است ۸۲ رباعی «گردنده» پیدا کرده، یعنی رباعیاتی که به شعرای دیگر نیز نسبت دادهشده؛ بعدها این عدد به صد رسیده. ولی به این صورت هم نمیشود اعتماد کرد، زیرا مستشرق مذکور صورت خود را بر طبق قول (اغلب اشتباه) تذکرهنویسان مرتب کرده که نه تنها نسبت رباعیات دیگران را از خیام سلب کردهاند بلکه اغلب رباعیات خیام را هم به دیگران نسبت دادهاند. از طرف دیگر، سلاست طبع، شیوایی کلام، فکر روشن سرشار و فلسفهٔ موشکاف که از خیام سراغ داریم به ما اجازه میدهد که یقین کنیم بیش از آنچه از رباعیات حقیقی او که در دست است، خیام شعر سروده که از بین بردهاند و آنهایی که مانده به مرور ایام تغییرات کلی و اختلافات بیشمار پیدا کرده و روی گردانیده.
علاوه بر بیمبالاتی و اشتباهات استنساخکنندگان و تغییر دادن کلمات خیام که هر کسی به میل خودش در آنها تصرف و دستکاری کرده، تغییرات عمدی که به دست اشخاص مذهبی و صوفی شده نیز در بعضی از رباعیات مشاهده میشود مثلاً:شادی بطلب که حاصل عمر دمی است.
تقریباً در همه نسخه نوشته «شادی مطلب» در صورتی که ساختمان شعر و موضوعش خلاف آن را نشان میدهد. یک دلیل دیگر به افکار ضد صوفی و ضد مذهبی خیام نیز همین است که رباعیات او مغشوش و آلوده به رباعیات دیگران شده. علاوه بر این هر آخوندی که شراب خورده و یک رباعی در این زمینه گفته از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده. لهذا رباعیاتی که اغلب دم از شرابخواری و معشوقهبازی میزند بدون یک جنبهٔ فلسفی و یا نکتهٔ زننده و یا ناشی ازافکار نپخته و افیونی است و سخنانی که دارای معانی مجازی سست و درشت است میشود با کمال اطمینان دور بریزیم مثلاً آیا جای تعجب نیست که در مجموعهٔ معمولی رباعیات خیام به این رباعی بربخوریم:
ای آنکه گزیدهٔ تو دین زرتشت،اسلام فکندهای تمام از پس و پشت؛تا کی نوشی باده و بینی رخ خوب؟جایی بنشین عمر خواهندت کشت.
این رباعی تهدیدآمیز آیا درزمان زندگانی خیام گفتهشده و به او سوء قصدکردهاند؟ جای تردید است، چون ساختمان رباعی جدیدتر از زمان خیام به نظر میآید. ولی درهر صورت قضاوت گوینده را دربارهٔ خیام و درجهٔ اختلاط ترانههای او را با رباعیات دیگران نشان میدهد.
به هر حال، تا وقتی که یک نسخهٔ خطی که از حیث زمان و سندیت تقریباً مثل رباعیات سیزدهگانهٔ کتاب «مونسالاحرار» باشد به دست نیامده، یک حکم قطعی در بارهٔ ترانههای اصلی خیام دشوار است، به علاوه شعرایی پیدا شدهاند که رباعیات خود را موافق مزاج و مشرب خیام ساختهاند و سعی کردهاند که از او تقلید بکنند ولی سلاست کلام آنها هرقدر هم کامل باشد اگر مضمون یک رباعی را مخالف سلیقه و عقیدهٔ خیام ببینیم با کمال جرئت میتوانیم نسبت آن را از خیام سلب بکنیم. زیرا ترانههای خیام با وضوح وسلاست کامل و بیان ساده گفتهشده؛ در استهزا و گوشهکنایه خیلی شدید و بیپروا ست. از ین مطالب میشود نتیجه گرفت که هر فکر ضعیف که در یک قالب متکلف و غیر منتظم دیدهشود از خیام نخواهد بود. مشرب مخصوص خیام، مسلک فلسفی، عقاید و طرز بیان آزاد و شیرین و روشن او اینها صفاتی است که میتواند معیار مسئلهٔ فوق بشود.
ما عجالتاً این ترانهها را به اسم همان خیام منجم و ریاضیدان ذکر میکنیم، چون مدعی دیگری پیدا نکرده. تا ببینیم این اشعار مربوط به همان خیام منجم و عالم است و یاخیام دیگری گفته. برای این کار باید دید طرز فکر و فلسفهٔ او چه بودهاست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مجموعه ترانههای خیام یکی از مجموعههای پرتحسین و مورد بحث در تاریخ ادبیات فارسی است. این اشعار به شدت مورد تحریف و نقد قرار گرفته و نظرات مختلفی درباره آن ها وجود دارد. در حالی که اشعار خیام به عنوان رباعیاتی عمیق و فلسفی شناخته میشوند، برخی نسخهها شامل افکار متضاد و غیر مرتبط نیز هستند که به آشفتگی این اشعار میافزاید.
اگرچه خیام به عنوان عالم و ریاضیدان مشهور است، اما بسیاری از افکار فلسفی و ویژگیهای شخصیت او در سایه تعصبات و داستانهای جعلی قرار گرفتهاند. تاریخنگاران و نویسندگان مختلف، خیام را به گونههای متفاوت توصیف کردهاند؛ از جمله به عنوان یک صوفی یا باوری دیگر. تحقیقات نشان میدهد که آثار اصلی خیام بیشتر بر افکار مادی و طبیعی تمرکز دارد و او به عنوان یک فیلسوف، اعتقادات و قضاوتهای روشنی در مورد زندگی و جهان داشته است.
به علاوه، اشعار خیام به مرور زمان دچار تغییرات زیادی شدهاند و به این ترتیب، تشخیص آثار حقیقی او از میان این همه تحریفات و اضافات کار دشواری است. در نهایت، آنچه مشخص است این است که خیام در طول زندگیاش فلسفه خاصی داشته و ایدههای او عمدتاً مسیری مادیگرایانه را دنبال میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هیچ کتابی در جهان مانند مجموعهٔ شعرهای خیام اینقدر مورد تحسین و در عین حال انتقاد قرار نگرفته است. این آثار همواره با تحریف، اتهام و محکومیت مواجه شدهاند، در عین حال شهرتی جهانی پیدا کردهاند و در نهایت همچنان برای بسیاری ناشناخته ماندهاند.
هوش مصنوعی: اگر تمام کتابهایی که درباره خیام و رباعیاتش نوشته شده، جمعآوری شود، یک مجموعه بزرگ به وجود خواهد آمد. اما کتابی که به عنوان رباعیات خیام شناخته میشود، معمولاً شامل هشتاد تا هزار و دویست رباعی است که به نوعی نظرات و افکار مختلفی را در خود دارد. اگر یکی از این نسخهها را بهطور تفریحی ورق بزنیم، به مضامین و موضوعات متنوعی برمیخوریم که نشاندهنده نظرات متضاد و متنوعی است. این تنوع به حدی است که اگر فردی به مدت صد سال زندگی کرده و بارها عقایدش را تغییر داده باشد، باز هم قادر به بیان چنین افکاری نخواهد بود. مضامین این رباعیات شامل فلسفهها و اعتقادات مختلفی از جمله الهی، طبیعی، دهری، و انواع دیگر میشود. آیا ممکن است یک شخص واقعاً تمام این مراحل و حالات مختلف را تجربه کرده باشد و همزمان فیلسوف، ریاضیدان و منجم باشد؟ بنابراین، در این آشفتگی چه باید کرد؟ حتی اگر به زندگی خیام در کتب قدیمی هم نگاهی بیندازیم، باز هم با همین اختلاف نظرها روبرو خواهیم شد.
هوش مصنوعی: این موضوع همواره در مورد شخصیتهای بزرگ وجود داشته است. اما مشکل اصلی این است که خیام به خوبی شناخته نشده و افسانههایی که درباره او ساختهاند، باعث بروز اشکالاتی در انتخاب اشعارش شده است.
هوش مصنوعی: ما قصد نداریم به زندگی خیام بپردازیم یا نظرات دیگران را درباره او تکرار کنیم، زیرا صفحات کتاب ما محدود است. محتوای اصلی کتاب بر پایهی مجموعهای از رباعیهای فلسفی است که به خیام، منجم و ریاضیدان بزرگ، نسبت داده میشود، هرچند که ممکن است این نسبت بعضی اوقات نادرست باشد. نکتهای که نمیتوان انکار کرد، این است که این رباعیات فلسفی در حدود قرن پنجم و ششم هجری به زبان فارسی سروده شدهاند.
هوش مصنوعی: قدیمیترین مجموعهای که به خیام نسبت داده میشود، نسخهای است که به «بودلن» آکسفورد مشهور است و در سال ۸۶۵ هجری شمسی در شیراز نوشته شده است. این مجموعه سه قرن بعد از زندگی خیام ایجاد شده و شامل ۱۵۸ رباعی است. با این حال، همانند نسخههای قبلی، این مجموعه نیز شامل برخی رباعیات غیرمرتبط است.
هوش مصنوعی: فیتز جرالد، که علاوه بر ترجمه رباعیات خیام، تحت تأثیر اندیشههای فیلسوف بزرگی نیز بوده، در مجموعه خود برخی رباعیاتی را ارائه کرده که نمیتوان آنها را به خیام نسبت داد. ارزیابی فیتز جرالد از بسیاری از توصیفاتی که در مورد خیام در کتابهای قدیمی آمده، اهمیت بیشتری دارد، زیرا او با درک و حس شخصیاش توانسته است رباعیات اصلی خیام را بهتر شناسایی کند. این در حالی است که نیکلا، مترجم فرانسوی رباعیات خیام، به خیام بهعنوان یک شاعر صوفی نگاه کرده و معتقد بوده که او عشق و الوهیت را به صورت شراب و ساقی به تصویر کشیده است. به همین دلیل، از ترجمه نادرست او، شخصی با ذوق مانند رنان، قادر به شناخت خیام واقعی شده است.
هوش مصنوعی: قدیمیترین کتابی که به خیام اشاره کرده و نویسندهاش همعصر او بوده، نظامی عروضی و نویسندهی «چهار مقاله» است. او خود را شاگرد و دوست خیام معرفی میکند و با احترام به او اشاره میکند، اما خیام را در گروه علمای نجوم قرار داده و از رباعیاتش صحبتی نمیکند. کتاب دیگری که به خیام مربوط میشود، «تاریخ بیهق» است که نویسندهاش ادعا دارد در جوانی در درس خیام حضور داشته است. این کتاب در حدود سال ۵۶۲ نوشته شده و اطلاعات خاصی درباره خیام ارائه نمیدهد، جز اینکه او را با عناوینی چون «دستور» و «فیلسوف» معرفی میکند. گفته میشود که او فردی خشک و بدخلق بوده و به علوم مختلفی مانند ریاضیات، نجوم، طب و فقه تسلط داشته است. اما در این مطالب نیز به شعرها و رباعیاتش اشارهای نشده است که ممکن است به دلیل تعصبات اجتماعی آن زمان، آثارش پنهان مانده باشد. رباعیات خیام ظاهراً تنها در میان دوستان نزدیک او شناخته شده و بعد از مرگش به صورت پراکنده منتشر شده است، به طوری که در این میان برخی تحریفها و اضافات نیز به آنها افزوده شده است. اسانس رباعیات خیام را در کتاب «مرصاد العباد» خواهیم یافت.
هوش مصنوعی: اولین کتابی که درباره خیام شاعر صحبت میکند، "خریدة القصر" نام دارد. این کتاب به زبان عربی توسط عمادالدین کاتب اصفهانی نوشته شده و در سال 572 هجری قمری، حدود 50 سال پس از مرگ خیام تألیف شده است. نویسنده در این کتاب خیام را جزو شاعران خراسان معرفی کرده و زندگینامه او را ارائه کرده است.
هوش مصنوعی: کتاب دیگری که به بررسی اشعار خیام پرداخته، «مرصادالعباد» نوشته نجمالدین رازی است که بین سالهای ۶۱۰ تا ۶۲۱ هجری نوشته شده است. این کتاب ارزشمند به شمار میآید زیرا نویسنده آن صوفی متعصبی بوده و به همین دلیل به باورهای خیام با دیدی منفی نگاه کرده و او را به داشتن عقاید فلسفی و طبیعی متهم میکند.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی دو دیدگاه مختلف درباره شناخت و حقیقت میپردازد. ابتدا به این نکته اشاره میکند که ایمان و عرفان میتوانند به درک عمیقتری از واقعیت کمک کنند، در حالی که فلسفه و تفکرات مادی، این دستاوردها را از دست دادهاند و به نوعی سردرگم هستند. سپس به عمر خیام، شاعری مشهور و حکیم، اشاره میکند که به دلیل سردرگمی و ناامیدی ناشی از این موضوع، ابیاتی را میسراید که نشاندهنده وضعیت حیرت و گمگشتگی اوست.
هوش مصنوعی: ما در دایرهای از آمدن و رفتن زندگی میکنیم که نه آغازش مشخص است و نه پایانش. هیچ کس نمیتواند به طور دقیق بگوید در این دنیا چه میگذرد، چرا که نمیدانیم از کجا آمدهایم و به کجا میرویم.
هوش مصنوعی: دارنده، چه ترکیب زیبا و حیرتانگیزی از عناصر طبیعی ایجاد کرده است. اما چه دلیلی باعث شده که این زیبایی دچار نقص و کاستی شود؟ اگر این اشکال زیبا به نظر نمیرسد، چه کسی را میتوان سرزنش کرد؟ و اگر این زیبایی واقعاً خوب است، پس چرا عیوب و نواقص وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اما آنچه حکمت میگوید درباره شرایط زندگی بعد از مرگ و احیای انسان بعد از وفات چیست، در پاسخ به شخصی که در جستجوی حقیقت و گم شده است بیان میکند: «زمانی که ترکیب طبیعت شکل گرفته و سامان یافته است...».
هوش مصنوعی: قضاوت این فرد در مورد خیام اهمیت زیادی در شناخت تفکرات و فلسفه او دارد. نویسندهای که دارای گرایشهای صوفیانه است، از انتقاد و توهین به خیام پرهیز نکرده است. طبیعی است که به دلیل نزدیکی زمانی، این نویسنده بیشتر با زندگی، افکار و آثار خیام آشنا بوده و نظر خود را درباره او بیان کرده است. آیا همین امر نمیتواند دلیلی قانعکننده باشد که خیام نه تنها صوفی و مذهبی نبوده، بلکه بالعکس یکی از مخالفان جدی این فرقه بوده است؟
هوش مصنوعی: در برخی از کتب قدیمی مانند نزهةالارواح، تاریخالحکماء، آثارالبلاد و فردوسالتواریخ، اطلاعاتی درباره خیام وجود دارد که معمولاً نادرست و ساختگی هستند. این منابع به دلیل تعصبات و یا داستانهای جعلی نوشته شدهاند و ارتباط زیادی با شخصیت واقعی خیام ندارند. در اینجا امکان نقد این آثار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تنها مدرک مهمی که از اشعار اصلی خیام به نام رباعیات در دست داریم، شامل سیزده رباعی از کتاب «مونسالاحرار» است که در سال ۷۴۱ هجری نوشته شده و در انتهای کتاب رباعیات روزن نسخهبرداری و در برلین منتشر شده است. این رباعیات نه تنها از نظر تاریخی اهمیت دارند، بلکه نشاندهندهی روح و فلسفه و شیوهی نگارش خیام نیز هستند. همچنین نقدی که نویسنده «مرصادالعباد» به این اشعار وارد کرده، نیز معتبر است. لذا در اصالت این سیزده رباعی و دو رباعی دیگر از «مرصادالعباد» که یکی از آنها تکرار شده، هیچ تردیدی وجود ندارد. همچنین، گوینده این اشعار فلسفهای مستقل و شیوه تفکر خاصی داشته و این موضوع نشان میدهد که ما با فیلسوفی مادی و طبیعی روبرو هستیم. بنابراین، با اطمینان میتوانیم این چهارده رباعی را به خود شاعر نسبت دهیم و آنان را به عنوان معیار شناسایی سایر رباعیات خیام در نظر بگیریم.
هوش مصنوعی: بنابراین، این چهارده رباعی اساس این کتاب خواهد بود و در این صورت هر رباعی که حاوی یک کلمه یا کنایهای مشکوک و متأثر از عرفان باشد، نمیتواند به خیام نسبت داده شود. اما مشکل دیگری که باید بررسی شود، این است که گفته میشود خیام به دلیل گذر زمان، چندین بار نظرات و باورهایش را تغییر داده است. در ابتدا فردی بیخیال، میگسار و یاغی بوده و در پایان عمر به سعادت و هدایت الهی دست یافته است. او در یکی از شبها که در حال نوشیدن شراب بود، ناگهان بادی تند میوزد و کوزه شراب از دستانش میافتد و میشکند. در این لحظه خیام به خداوند میگوید:
هوش مصنوعی: ای پروردگار، ادراری که داشتم را شکستی و بر من درِ خوشی را بستی. من مشروب مینوشم و تو مرا در حال مستی میبینی؟ مگر خاک بر دهان من نیست که تو در این حال مستی؟
هوش مصنوعی: خدا غضب میکند و به محض این که این غضب به او تعلق میگیرد، چهره خیام تیره و سیاه میشود. سپس خیام دوباره سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در این جهان آیا کسی پیدا میشود که مرتکب گناه نشده باشد؟ بگو، آن کسی که گناه نکرده چگونه زندگی کرده است؟ بگو؛ آیا من میتوانم بدی کنم و تو مجازات مرا بهجا نیاوری؟ پس تفاوت من و تو در چیست؟ بگو.
هوش مصنوعی: خدا او را میبخشد و چهرهاش روشن میشود و قلبش نورانی میگردد. سپس میگوید: «خدایا، مرا به سوی خودت ببر!» و در این لحظه روحش از بدنش آزاد میشود و به پرواز درمیآید!
هوش مصنوعی: این داستان عجیب و خندهدار به شکل مضحکی به خیام توهین میکند و همچون افسانهای بچگانه به نظر میرسد که از روی نادانی و بیمهارتی ساخته شده است. آیا میتوانیم تصور کنیم که کسی که چهارده رباعی عمیق و فلسفی نوشته و با زخم زبان و کنایههای تند به نقد دنیا و واقعیتهای آن پرداخته، در پایان عمرش اشک میریزد و از خدایی که به ناحق او را محکوم کرده، کمک میخواهد؟ شاید یکی از طرفداران یا دوستان شاعر، این داستان را اختراع کرده تا اگر کسی به آثار تند او برخورد، به عفو و بخشش گوینده فکر کند و از او طلب آمرزش کند!
هوش مصنوعی: در افسانهای گفته شده است که بعد از فوت خیام، مادرش همیشه از خداوند میخواست تا او را ببخشد و به شدت نگران و گریان بود. در یک خواب، روح خیام به او ظاهر میشود و این رباعی را میسراید.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر عشق و دردناکیت سوختهای، ای شعله آتش جهنم که از وجود تو شعلهور شده؛ تا کی میخواهی دم از رحمت بزنی؟ حق را کجا میتوانی به رحمت یاد بدهی؟
هوش مصنوعی: باید اذعان کرد که شخصیت خیام در دنیای پیشین خود به اندازهای کاهش یافته است که به چنین اشعار بیمحتوا روی آورده است. افسانههای زیادی درباره خیام وجود دارد که پرداختن به آنها ضروری نیست و اگر تمام آنها را جمعآوری کنیم، نتیجه کار کتابی مضحک خواهد بود. نکته قابل توجه این است که تأثیر اندیشه عمیق خیام در محیطی پست و متعصب و پر از خرافات چه بوده است و این امر به ما کمک میکند او را بهتر بشناسیم. زیرا نقد نظرات عوام، صوفیان و شاعران سطح پایین که از زمانهای گذشته به او حمله کردهاند، باعث شده تا افکار او با اندیشههای متعارض آمیخته شود. افرادی که احساس میکردند منافعشان از نظریات خیام در خطر است، در تخریب و تحریف اندیشه او تلاش زیادی کردهاند.
هوش مصنوعی: ما از روی شعرهای چهارضلعی خیام نشان خواهیم داد که اندیشه و مذهب او تقریباً همیشه یکسان بوده و از جوانی تا پیری، او به یک فلسفه خاص و مشخص پایبند بوده و در افکارش کمترین نوسانی وجود نداشته است. همچنین هیچ گونه فکر پشیمانی یا توبهای در ذهن او خطور نکرده است.
هوش مصنوعی: در جوانی، شاعر با حیرت از خود میپرسد که خداوند او را برای چه خلق کرده است. شیوهی سوال آنقدر طبیعی و ساده است که به افکاری عمیق درباره وجود و هدف زندگی اشاره میکند، به طور خاص به تفکرات خیام.
هرچند که چهرهام زیباست و مانند گل لاله درخشان و قد بلند مانند سرو هستم، اما این موضوع هنوز مشخص نیست که چرا در دنیای مادی و خاکی، آن هنرمند نخستین من را اینطور زینت داده است.
هوش مصنوعی: از اوایل جوانی، زندگی را تلخ و ناخوشایند تجربه کرده و برای تسکین دردهایش به سراغ شراب تلخ رفته است.
هوش مصنوعی: امروز که نوبت جوانی من است، از خوشیها و شادابی لحظاتم مینوشم. لطفا عیب و ایراد به من نگیرید، هرچند که تلخ به نظر میرسد، اما برای من لذتبخش است. تلخی آن به خاطر این است که این همان زندگی من است.
هوش مصنوعی: در این رباعی، شاعر به حسرت از دست رفتن جوانی میپردازد. او از این مینالد که دوران جوانی به پایان رسیده و پر از احساس غم است. همچنین اشاره میکند که نام و یاد جوانی هنوز زنده است، اما همچنان مشخص نیست که این دوران چگونه آغاز و پایان یافته است.
هوش مصنوعی: شاعر با دستهایی لرزان و مویی سپید به میگساری مشغول است. اگر او به زندگی بهتر در دنیای دیگری اعتقاد داشت، حتماً توبه میکرد تا لذتهایش را به زندگی بعدی واگذار کند. این شعر نشاندهنده غم یک فیلسوف مادی است که در روزهای پایانی زندگی، مرگ را در کنار خود احساس میکند و در تلاش است تا خود را آرام کند، اما نه با داستانهای مذهبی، بلکه از طریق نوشیدن شراب این آرامش را در مییابد.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم زندگی عابدانه و توبهکارانهای داشته باشم، با اینکه موی سرم سفید شده است. اکنون که سنم به هفتاد رسیده، اگر حالا شادمانی نکنم، چه وقتی دیگر از زندگی لذت خواهم برد؟
هوش مصنوعی: اگر به دقت نگاه کنیم، میتوانیم متوجه شویم که نگرش، ساختار و زبان و فلسفهٔ شاعر در این چهار رباعی که در مراحل مختلف زندگیاش سروده شده، یکی است. بنابراین میتوان گفت که خیام از جوانی تا هنگام مرگ، بدبین و شکاک بوده است (یا این صفات را تنها در رباعیاتش به نمایش گذاشته است) و لحن تراژیک او به گونهای است که هیچکس غیر از خود گویندهٔ این رباعیها نمیتواند آن را بیان کند. به طور کلی، شیوهٔ ادبی و فلسفی او تغییر خاصی نکرده است. تنها در پایان عمر، او به گونهای به واقعیتهای حتمی و ناگزیر زندگی نگاه میکند و بدبینیاش طوری است که ظاهراً ممکن است خوشبینانه به نظر برسد.
هوش مصنوعی: به طور کلی، اگر حتی ده تا از این اشعار چهار مصراعی با معنا و مختصر برای ما باقی میماند، باز هم میتوانستیم رویکرد گوینده این اشعار را در مواجهه با مسائل مهم فلسفی درک کنیم و به طرز فکر او پی ببریم. بر این اساس، قادر خواهیم بود اشعار منسوب به خیام را از میان سایر اشعار بینظم و معمولی تشخیص دهیم. اما آیا انجام این کار ساده است؟
هوش مصنوعی: مستشرق روسی به نام ژوکوفسکی، طبق گزارشی که تهیه کرده، در میان رباعیاتی که به خیام نسبت داده شده، ۸۲ رباعی "گردنده" یافته است. این به معنای آن است که این رباعیها به شاعران دیگری نیز نسبت داده شده است. بعداً این تعداد به صد رسید. اما نمیتوان به این آمار اعتماد کامل کرد، زیرا ژوکوفسکی گزارش خود را بر اساس نظرات (که غالباً نادرست بوده) نویسندگان تذکره تنظیم کرده است؛ این نویسندگان نه تنها رباعیات دیگران را به خیام نسبت داده و او را صاحب آنها ندانستهاند، بلکه بسیاری از رباعیات خود خیام را نیز به دیگران نسبت دادهاند. از طرف دیگر، ویژگیهای شعری خیام همچون سادگی، شیوایی، تفکر عمیق و فلسفهی دقیق او به ما این امکان را میدهد که مطمئن شویم خیام بیش از آنچه که به عنوان رباعیات واقعی او باقی مانده، شعر سروده است و بسیاری از آثارش از بین رفتهاند. همچنین، آنچه که امروزه در دست داریم به مرور زمان تغییرات و اختلافات زیادی یافته است.
هوش مصنوعی: علاوه بر بیاحتیاطی و اشتباهات افرادی که اشعار خیام را رونویسی کردهاند و تغییراتی که با سلیقه شخصی در کلمات او ایجاد کردهاند، در برخی از رباعیات نیز تغییرات عمدی توسط افراد مذهبی و صوفی مشاهده میشود. به عنوان مثال، در یکی از این اشعار آمده است: "شادی را طلب کن زیرا عمر تنها به یک دم است."
هوش مصنوعی: در بیشتر نسخههای شاعری به نام «شادی مطلب»، محتوا و ساختار شعر بهگونهای است که با این عنوان مطابقت ندارد. یکی از دلایل دیگر برای نظرگاههای ضد صوفی و ضد مذهبی خیام این است که رباعیات او با آثار دیگران مخلوط و آغشته شده است. به علاوه، برخی روحانیون که خود شراب نوشیدهاند، از ترس محکومیت، اشعار خود را به خیام نسبت دادهاند. به همین دلیل رباعیاتی که غالباً به شرابخواری و عشقورزی اشاره دارند، فاقد عمق فلسفی یا نکتهای آموزنده بوده و اصولاً از افکار غیرمستحکم و افیونی نشأت گرفتهاند. همچنین، سخنانی که معنای ضعیف یا غیرمحکم دارند، باید با اطمینان کنار گذاشته شوند. برای نمونه، آیا عجیب نیست که در میان اشعار معروف خیام، به رباعیهایی برخوریم که این خصوصیات را دارند؟
هوش مصنوعی: ای کسی که دین زرتشت را برگزیدهای، اسلام را به دور انداختهای؛ تا چه زمانی به نوشیدن شراب و نگاه کردن به چهره زیبا مشغولی؟ جایی بنشین که عمرت را به هدر نرود.
هوش مصنوعی: این رباعی که حاوی تهدید است، ممکن است در زمان زندگی خیام بیان نشده باشد و احتمالاً به او آسیبی نرساندهاند. این امر به دلیل ساختار رباعی است که به نظر میرسد بعد از زمان خیام ایجاد شده باشد. با این وجود، این اثر نظر گوینده را درباره خیام و میزان شباهت و اختلاط اشعار او با دیگر رباعیها نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسخهای از شعرهای خیام پیدا نشود که از نظر زمان و اعتبار به رباعیات سیزدهگانهٔ کتاب «مونسالاحرار» شباهت داشته باشد، قضاوت قطعی دربارهٔ ترانههای اصلی او دشوار است. همچنین، برخی شاعران تلاش کردهاند تا با تقلید از خیام، اشعاری مطابق با سبک او بنویسند، اما اگر مضامین این اشعار با سلیقه و اعتقادات خیام تضاد داشته باشد، میتوان با اطمینان آنها را به خیام نسبت نداد. ترانههای خیام به وضوح و سادگی بیان شده و حاوی طعنهها و کنایههای بیپروا هستند. بنابراین، هر گونه فکر ضعیف که در قالبی پیچیده و بینظم ارائه شود، نمیتواند به خیام نسبت داده شود. ویژگیهای مخصوص خیام، فلسفهٔ او، باورها و طرز بیان شیرین و روشنش میتواند به عنوان معیاری برای تعیین انتساب اشعارش به کار رود.
هوش مصنوعی: در حال حاضر این ترانهها را به نام خیام، منجم و ریاضیدان، معرفی میکنیم چون هنوز مدعی دیگری پیدا نکردهایم. باید بررسی کنیم که آیا این اشعار به همان خیام معروف مربوط میشوند یا خیام دیگری آنها را سروده است. برای این منظور، باید به فکر و فلسفه او توجه کنیم و ببینیم چه نگرشی داشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.