هوش مصنوعی: این ابیات از شاعری نامی نشاندهنده حسرت و افسوس بر از دست دادن سرمایهها و عزیزان هستند. شاعر از مرگ و از دست رفتن چیزهای ارزشمند سخن میگوید و ابراز میکند که هیچکس از دنیای دیگر بازنگشته تا از حال مسافران این دنیا بگوید. این شعر به نوعی تأمل در مورد زندگی و مرگ و تجربههای انسانی است.
داود در ۱۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۱:۳۲ نوشته:
در نسخه مرحوم فروغی مصرع دوم بیت اول بدینگونه است:وزدست اجل بسی جگرها خون شد.واخر مصرع اول بیت دوم نیز از اوی است .ودر مصرع دوم بیت دوم بجای عالم دنیا است .لطفا اصلاح کنید --- پاسخ: با تشکر، در چاپی از نسخۀ فروغی که من در اختیار دارم مورد دومی که اشاره فرمودید «وی» است و حدس میزنم نسخۀ شما با توجه به غیرمعمول بودن ضمیر «اوی» غلط چاپی داشته، در هر صورت غیر از موردی که اشاره کردم، این نقل قدیمی: افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد در پای اجل بسی جگرها خون شد کس نامد از آن جهان که پرسم از وی کاحوال مسافران عالم چون شد با پیشنهاد شما که مطابق نقل تصحیح مرحوم فروغی است جایگزین شد.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۲ نوشته:
افسوس یا فسوس هم معنی دریغا دارد وهم به معنی مسخره و ریشخند است و از این در فسوسگر یعنی مسخره کننده و فسوسبر یعنی مسخره شونده ، خود مسخره در انگلیسی و فرانسه معنی ریمل میدهد و خود ریمل نام بازرگانی است که روی زبانها مانده است علت نامگذاری هم این است که دلغک های سیرک که کارشان مسخره کردن است معمولا ریمل شدید می زنند و گونه ها را به گونه ای تند قرمز میکنند البته مسکارا به انگلیسی میخوانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات از شاعری نامی نشاندهنده حسرت و افسوس بر از دست دادن سرمایهها و عزیزان هستند. شاعر از مرگ و از دست رفتن چیزهای ارزشمند سخن میگوید و ابراز میکند که هیچکس از دنیای دیگر بازنگشته تا از حال مسافران این دنیا بگوید. این شعر به نوعی تأمل در مورد زندگی و مرگ و تجربههای انسانی است.
ای داد که سرمایه عمر من از دستم رفت و از دست مرگ بسیار رنچها بر آدمیان رفت
کسی از دنیای دیگر برنگشت که از وی بپرسم، آنها که از این دنیا به آنجا رفتند عاقبتشان چه شد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آن دل که تودیدی همه دیگر گون شد
و آن حوض پر آب ماهمه پر خون شد
و آن باغ پر از نعمت چون وارون شد
وآن آب روان ز باغ ما بیرون شد
سبحانالله جهان نبینی چون شد
دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد
شمشاد به توی زلفک خاتون شد
گلنار به رنگ توزی و پرنون شد
افسوس که سرمایه ز کَف بیرون شد،
در پایِ اَجَل بسی جگرها خون شد!
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی:
کاحوالِ مسافرانِ دنیا چون شد.
گر نعمت دشمنت ز حد بیرون شد
بنگر که به عاقبت ز محنت چون شد
از قارون گر به مال و گنج افزون شد
در زیر زمین نهفته چون قارون شد
آن دل که تو دیدی همه دیگرگون شد
و آن حوض پر آب ما همه پر خون شد
و آن باغ پر از نعمت چون هامون شد
و آن آب روان زباغ ما بیرون شد.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.