گنجور

 
خالد نقشبندی

ای خون فشرده در دل یاقوتت از رقم

تیر فلک چو قوس ز رشک شده است خم

این بارهاست کز پی یک نامه سیاه

آدم روانه گشت، نه لا بود و نه نعم

چون تو سوار شاهی و بیمی زمات نیست

آن به صریح گویی و رخ ناوری به هم

این بار می فرست وگرنه ز دست تو

خواهیم برد شکوه به شاه فلک همم