خواجوی کرمانی
»
سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو
»
بخش ۹۹ - آمدن زشت نام دیو و گرفتن قلوش را
درآمد یکی دیو نر زشت نام
در آن روی دریا به ضرب تمام
همان دم کمرگاه قلوش گرفت
برآورد بر دست دیو از شگفت
چو تندر خروشید بر دیوها
که از من ستانید این پرجفا
ببستند دست گو زابلی
به دژخیم دادندش از پردلی
که او را به در بر ازین بحر آب
به کهسار چین بر پر از پیچ و تاب
نهنکال چون حال او را بدید
ز شادی یکی نعرهای برکشید
که ای سام یل ابن عمت ببین
که بردند او را به کهسار چین
نخواهی دگر دید دیدار او
میازار ما را تو ای جنگجو
ره خویشتن پیش گیر و برو
ندیدی تو ما را ایا گرد گو
درین گفتگو لشکر زابلی
برآورده شمشیرهای یلی
زدند بر سر فرق دیوان نر
هزیمت گرفتند سر تا به سر
بدیدند نهنکال بر دست سام
گرفتار گشته به سودای خام
همه لشکر زابل و سیستان
نهادند سر در پی دیوکان
گواژه زدند و سرنگ بلند
بکشتند بسیار دیو نژند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، دیوی نر و زشت به دریا حمله میکند و در همین حین، کمر دیو را میگیرد و او را به شدت شگفتزده میکند. دیوها از صدای رعد مانند این واقعه میترسند. سپس دیوان زابلی دست دیو را به دژخیم میسپارند تا او را به چین ببرند. نهنکال، یکی از جنگجویان، از این وضعیت خوشحال میشود و به سام یل هشدار میدهد که دیگر دیو را نخواهد دید و از او میخواهد که به مسیر خود ادامه دهد. اما در این میان، لشکر زابلی شمشیرها را بر میکشند و به دیوان حمله میکنند و آنها را شکست میدهند. در نهایت، نhenکال و لشکر زابلی به دنبال انتقام از دیوان بودند و آنها را به شدت نابود کردند.
هوش مصنوعی: یکی دیو نر زشت و بدنام به دنیای گسترده و خطرناک دریا وارد شد و به شدت در آنجا حضور پیدا کرد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، هنگامی که کمر قلوش (پوشش خاص) را گرفت، دیو با شگفتی آن را از زمین بلند کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که رعد و برق به صدا درآمد، دیوها متوجه شدند که من حقم را از آنها گرفتم.
هوش مصنوعی: دست شخصی از زابل را به دژخیم (نگهبان دژ) میبندند و به او (دژخیم) به خاطر شجاعتش چیزی میدهند.
هوش مصنوعی: بهتر است او را به دامن کوه، در میان چین و تابهای زیبای آن، ببری تا اینکه به این دریا پر از آب و امواج.
هوش مصنوعی: وقتی نهنگ حال او را دید، از خوشحالی یک فریاد بلند زد.
هوش مصنوعی: ای سام، پسر عمهات را ببین که او را به کوههای چین بردهاند.
هوش مصنوعی: اگر دیگر نتوانی او را ببینی، ما را آزار نده، ای رزمنده.
هوش مصنوعی: راه خود را در پیش بگیر و به سمت هدف خود برو. آیا ما را ندیدی که به تو چه میگوییم؟
هوش مصنوعی: در این گفتوگو، لشکری از زابلیان آمادهی نبرد شده و شمشیرهای بزرگ و قدرتمند خود را بهدست گرفتهاند.
هوش مصنوعی: بر سر دیوانهای، ضربهای وارد کردند و او به طور کامل شکست خورد.
هوش مصنوعی: آنها مشاهده کردند که نهنگ کوچک در دست سام گرفتار شده و به خاطر آرزوهای بیپایه و سست در حال نگران شدن است.
هوش مصنوعی: تمام سپاه زابل و سیستان آماده شدهاند تا به دنبال دیوان بروند.
هوش مصنوعی: شاهدانی آمدند و اسلحهای را بلند کردند و بسیاری از دیوان را از بین بردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.