بخش ۹۸ - نعره زدن سام و سخن گفتن با قلوش
یکی نعره زد سام اندر یلی
که لرزید آن آب از پر دلی
نهنکال را گفت کای نره دیو
برآرم ز جانت همین دم غریو
به قلوش چنین گفت سام گزین
که امروز چنگال شیران ببین
سپه را شتابان درآور به جنگ
به گرز گران سنگ بگشای چنگ
درین بحر امروز کاری کنم
که اندر جهان یادگاری کنم
به خون تیغ را آتشافشان کنم
همه آب لعل بدخشان کنم
بدین تیغ کآتش برآرد ز آب
شرار افکنم در دل لعل ناب
پس آنگه نهنکال جادو به بند
بگیرم ببندم به خم کمند
رهانم شما را ز دیوان سپاه
به فیروزبختی روم پیش شاه
بگفت این و جست آن یل پاکهوش
به پرواز شد گرد با زور و توش
به دوش نهنکال بر شد سوار
کمربند بگرفت با شاخسار
ز ایوان کشتی برآمد نفیر
همه روی دریا سیه شد چو قیر
دو کشتی ز بس کشته آکنده شد
نهنک اندرون جا پراکنده شد
همی گفت هر لحظه فرخنده سام
که ای پهلوانان گسترده نام
بکوشید لختی به نیروی بخت
مگیرید سست این چنین کار سخت
یک امروز مردی به جای آورید
هنرهای مردان به پای آورید
اگر باز گردیم ازینجا به کام
توان برد ما را به ناموس نام
وگر کشته گردیم هم باک نیست
که فرجام مردم بجز خاک نیست
ز گفتار سام یل پاک رای
دل جنگجویان برآمد ز جای
چنان تیره گشت آتش کارزار
که از روی دریا برآمد شرار
همه روی دریا پر از کشته بود
ز کشته همه آب خون گشته بود
ز هر گوشه کشتی به کشتی رسید
همی آن ازین این از آن کین کشید
سر تیر با سینه گستاخ شد
ز نوک سنان سینه سوراخ شد
ز بس کشته بر روی دریا سپاه
چنان شد که کشتی نمئیافت راه
جهان پهلوان سام فرخنده فر
گرفته نهنکال دون را کمر
ورا آنچنان خشک در بند کرد
تو گفتی مر او را جگربند کرد
فرو کوفتند لشکر زابلی
بدان لشکر دیو از پر دلی
یکی را به تیغ و یکی را به گرز
فرو ریختندی سر و دست و برز
ز آمد شد تیر پران عقاب
بپوشید تابان رخ آفتاب
دلیران زابل اگر کم بدند
ولیکن به دریا مکرم بدند
بماندند سرگشته دیوان نر
ز تیر دلیران زرین کمر
نهنکال را داشت سام دلیر
به گردی و مردی چو غرنده شیر
نیارست دم زد بر سام یل
تو گفتی مگر سام بودش اجل
وز آن سوی قلواد مانند باد
ابا قلوش آن پهلو پاکزاد
دگر لشکر زابلی سر به سر
برآشفت مانند? شیر نر
دو پر دل ز هر گوشهای بیدریغ
فرو کوفتند آن دوان را به تیغ
به خون اندرون زورق آفتاب
چو کشتی که افکنده باشی در آب
ز یک سوی سام یل اندر ستیز
نهنکال را داشت بر تیغ تیز
ز یک سوی دیگر جهانپهلوان
چو قلواش و قلواد چابک عنان
برآورده بودند تیغی به دست
تو گفتی مگر ژنده پیلاند مست
ز بس دیو جنگی که افکنده بود
همه روی دریا پراکنده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، سام، پهلوانی دلاور، به دیگر جنگجویان خود که در جنگ با دیوان و مخلوقات پلید هستند، نعره میزند و آنها را برای نبرد ترغیب میکند. او از قدرت و سلاحهای خود سخن میگوید و به آنها وعده پیروزی و یادگاری در تاریخ میدهد. جنگ آغاز میشود و دریا به خون حریفان آلوده میشود. سام توانسته نهنکال، یکی از دشمنان قدرتمند، را به اسارت درآورد و با دلیران زابل در جنگی سخت علیه دیوان میجنگد. نبرد ادامه دارد و جنگجویان با شجاعت به میدان میآیند، در حالی که کشتیها پر از کشتهها و زخمهای نبرد است. در نهایت، سام با قدرت و دلیری خود، به پیروزی نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: یکی از افراد با صدای بلند فریاد زد و در دل قهرمانی به نام سام تاثیر گذاشت. این فریاد تا حدی قوی بود که حتی آب را به لرزه درآورد، نشانهای از قدرت و شدت احساسات در آن لحظه.
هوش مصنوعی: نهنگ به نره دیو گفت: "به زودی از جانت صدای بلندی بلند میکنم."
هوش مصنوعی: به او گفت که امروز قدرت و هیبت شیران را مشاهده کن.
هوش مصنوعی: سربازان را به سرعت به میدان جنگ بیاور و با نیرویی قدرتمند، چنگال خود را باز کن.
هوش مصنوعی: امروز در این دنیای بزرگ تلاشی میکنم که اثری از خود به جا بگذارم.
هوش مصنوعی: تیرگیها را با خون خود روشن میکنم و هر قطرهای از درد و رنج را به گوهری ارزشمند تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: با این شمشیری که از آب آتش به وجود میآورد، در دل سنگ پاک و ارزشمند، جرقهای از احساس ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: سپس جادوگری را که نهنگ را به دام انداخته، به بند میکشم و او را با طنابی درهم میبندم.
هوش مصنوعی: من شما را از دست دیوان و مشکلات نجات میدهم و با موفقیت به حضور شاه میرسانم.
هوش مصنوعی: او این را گفت و آن جوانمرد با هوش را به پرواز درآورد و با قدرت و توان خود گرد و غبار ایجاد کرد.
هوش مصنوعی: نهنگ بزرگ سوار بر کمرش جاذبهای را با شاخههای درختان به دوش گرفت.
هوش مصنوعی: از ایوان کشتی صدای بلندی برخاست و تمام سطح دریا مانند قیر تیره و تار شد.
هوش مصنوعی: دو کشتی به دلیل تعداد زیاد کشتهها پر از اجساد شده و بدنهای مردگان در داخل آن پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه سام با شادی میگوید که ای پهلوانان، نام شما در دنیا پراکنده و معروف است.
هوش مصنوعی: کمی تلاش کنید و با کمک شانس و اقبال خود، این کار دشوار را آسانتر کنید.
هوش مصنوعی: امروز فرصتی پیدا کنید تا به انجام کارهای بزرگ و شایسته بپردازید و مهارتهای خود را به نمایش بگذارید.
هوش مصنوعی: اگر دوباره به اینجا برگردیم، میتوانیم با شایستگی و احترام به ناموس و آداب و رسوم خود عمل کنیم.
هوش مصنوعی: اگر ما هم کشته شویم، مهم نیست؛ زیرا سرنوشت همه مردم جز خاک شدن نیست.
هوش مصنوعی: از سخنان سام یل که انسانی درستکار و دلسوز بود، شور و هیجان دل جنگجویان برانگیخته شد و آنها از جای خود برخواستند.
هوش مصنوعی: آتش نبرد چنان سیاه و تاریک شد که شعلههایش از سطح دریا بیرون آمد.
هوش مصنوعی: تمام سطح دریا پر از جنازه بود و به خاطر این کشتهها، آب هم به رنگ خون درآمده بود.
هوش مصنوعی: از هر گوشه کشتی به کشتی دیگر میرسید و هر کدام به سمت وارونهای حرکت میکرد.
هوش مصنوعی: تیری که به سمت سینه پرتاب شده، در اثر شدت ضربه باعث شده که سینه به طور وحشتناکی آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه تعداد زیادی از سربازان در دریا کشته شدند، وضعیت به گونهای شد که کشتیها نمیتوانستند مسیر خود را پیدا کنند و حرکت کنند.
هوش مصنوعی: جهان زیر نظر و قدرت پهلوان سام قرار دارد و او در حال کنترل و سرکوب نهنگ دون است. این نشاندهندهی قدرت و تسلط او بر اوضاع و مشکلات است.
هوش مصنوعی: او را به قدری سخت و محکم در بند کرده که گویی قلبش را هم به بند کشیدهاند.
هوش مصنوعی: لشکر زابلی با شجاعت و دلیری به جنگ لشکر دیو پرداخت و آنها را به شدت شکست دادند.
هوش مصنوعی: یک نفر را با تیغ و دیگری را با گرز سر و دست و بدنشان را قطع میکردند.
هوش مصنوعی: عقاب که تیر پرانی قوی است، در هنگام طلوع آفتاب، رخش را درخشنده و تابان میسازد.
هوش مصنوعی: افراد دلیر زابل اگر تعدادشان کم بود، اما دل بزرگ و نام بزرگی داشتند.
هوش مصنوعی: دیوان نر در تیر اندازی دلیران با کمر طلایی ماندند و سرگردان شدند.
هوش مصنوعی: سام دلیر با جسارت و شجاعتش مانند شیر پرقدرت و خشمگین به دور نهنگها میچرخید.
هوش مصنوعی: آنکه نتوانست بر سر سام یل سخن بگوید، انگار که مرگ سام به سراغ او آمده بود.
هوش مصنوعی: و از طرف دیگر، مانند بادی که به آرامی میوزد، آن جوان نیکو خود را به جلو میآورد.
هوش مصنوعی: لشکر زابلی به صورت جمعی و هماهنگ به پاخاستند، مانند شیر نر که در میدان نبرد با قدرت و شجاعت ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: دو پرنده که با دلهایی نیکو از هر طرف به آن دو نفر حمله کردند و آنها را بدون رحم و مروت مجروح کردند.
هوش مصنوعی: در درون قایق آفتاب، خون جاری است مانند کشتی که در آب غرق شده باشد.
هوش مصنوعی: از یک سو سام یل در نبرد بود و در سوی دیگر نهنگ بزرگی بر تیغ تیزی ایستاده بود.
هوش مصنوعی: از سمت دیگر دنیا، پهلوانی چون قلواش و قلواد با چابکی و مهارت بر اسبش، کنترل و هدایتش را در دست دارد.
هوش مصنوعی: تو با تیغی در دست به میدان رفتی و گفتی که آیا اینها زرهپوشان پا در حصارند یا فقط شجاعانه در برابر تو ایستادهاند؟
هوش مصنوعی: به دلیل شدت درگیریهای جنگ، همهجا دریا پر از آشفتگی و نابسامانی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.