خواجوی کرمانی
»
سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو
»
بخش ۹۲ - نیزه زدن سام نریمان بر کشتی بار دیگر
فرو ریختند آن زمان سر به سر
چو باران برو تیغ و تیز و تبر
یکی گرز زد آن زمان بر سرش
یکی تیغ انداخت بر پیکرش
نکرد هیچ باکی جهانپهلوان
به یک روز برداشت او را روان
همان دم به دریا فرو ریختند
یکی شور و غوغا برانگیختند
ز دیوان هزاری فرو رفت باز
نیامد یکی زان همه بر فراز
دگر سر برآورد آن نامدار
همان دم به تیرش زدی بر کنار
ز بس خون دیوان که در آب شد
همه روی آن بحر خوناب شد
یکی شد گرفتار بند و کمند
یکی شد به آب اندرون مستمند
بدین سان یکی جنگ آمد پدید
فغانش همی تا به کیوان رسید
شدند عاجز از جنگ شیران نر
بماندند حیران و آسیمه سر
که آیا چه سازیم تدبیر کار
برآشفت چون بخت از روزگار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.