بخش ۲۰۷ - زفاف نمودن سام با پریدخت و مجلس آراستن به روی او
چو بگذشت پاسی از آن تیره شب
ز گردش همان جانش آمد به لب
به پا خاست آن لحظه فرخنده سام
به نزد پریدخت آمد به کام
چو مه طالع از برج نیکاختری
قمر گشته ماهیش را مشتری
مهی دید در آسمانی نقاب
چو خورشید در لاجوردی حجاب
خرامنده سروی سراپای نوش
شبش از درازی گذشته ز دوش
سهی سرو سیمینش را نازبار
پرند شب از گیسویش تارتار
شب تیره و خیره مشکین شبش
لب جام میگون ز میگون لبش
رخ مهوش شمع از مشکپوش
لب دلکشش شکر میفروش
بر آتش دو مار سیه تافته
صبا از نسیمش روان یافته
دو آهوش افسونگر جادوان
دو زنگیش سر حلقه زنگیان
برش برگ نسرین و رخ بوستان
دهانش به کام دل دوستان
سخن در دهانش خرد را روان
ز موی میانش یقین در گمان
دو جادوی میگونش مست مدام
دو آهوش بادام و گیسوش دام
نه در پستهاش عقل را هیچ گنج
نه چون غبغبش بوستان را ترنج
رخ و ابرویش مشتری در کمان
قدح بر لبش نار بر ناروان
فتاده مه از شرم او از رواق
در آفاق جفت دو ابروش طاق
به دنبال چشمش یکی خال بود
که چشم خودش هم به دنبال بود
خرد صید آهوی شیرافکنش
نپیچیده جادو سر از گردنش
دو پستان دو نار گلستان جان
دو مرجان عنابگون جان جان
برآشفته زان سنبل عنبرین
بنفشه فروشان بازار چین
ز کفر سر زلفش ایمان درست
ز مرجانش آوازه جان درست
دو لعل لبش شکر آبدار
دو زلف کجش عنبر تابدار
کمندافکن او زنگی رهزنش
کرشمهکنان ترک مردافکنش
کشیده ز شب ماه را در کمند
بر آتش نهاده ز عنبر سپند
ز فردوس اعلی رخش آیتی
به میدان خوبی قدح رایتی
میانش ز هستی گرفته کنار
ز می نرگسش را گرفته خمار
فروهشته برقع به رخ چون پری
به جولان درآمد چو کبک دری
چو بر چرخ تیر نظر میفکند
قمر پیش تیرش سپر میفکند
چو از مه برافکند شبگون نقاب
برفت آب سرچشمه آفتاب
برون آمد از پرده مهری ز میغ
دو جادوش افگنده بر مهر تیغ
چو مر سام دید آن پریزاده را
بسی طعنه زد از لبش باده را
تن همچو آب روانش بدید
گمان برد کاین دم بخواهد چکید
مه و مشتری در قران آمده
ملک با پری همعنان آمده
چو روح و بدن در هم آویختند
چو شهد و شکر در هم آمیختند
خرد خفته و عشق بیدار شد
غرض مایل و صبر بیکار شد
به پای گل بلبل نیم مست
سمن برگ افشاند و گل دسته بست
به عناب بگرفت دستش به ناز
برآورد نار از ترنجش به گاز
گهی شاخ ریحانش را میکشید
گهی لعل خندانش را میمکید
گهی از عقیقش شکر میشکست
گیه سنبلش بر قمر میشکست
گهی بر کمندش کمین میگشود
گهی زنگبارش به چین مینمود
گهی سیب سیمینش را میگزید
گهی لعل خونیش را میمزید
گهی آفتاب از شبش مینمود
گهی زهره از عقربش میگشود
گهی شکرش در دهان میچشید
گهی سنبلش در میان میکشید
گهی همچو مو در برش میفتاد
گهی سینه بر سینهاش مینهاد
گهی شکرش پستهاش میربود
گهی نرگسش بر سمن میگشود
گهی شامش از صبح برمیفکند
گهی تیرهشب بر قمر میفکند
گهی کوه میجست و گاهی کمر
گهی شام میدید و گاهی سحر
گهی از لبش ناردان میچشید
گهی نازش از ناردان میگزید
گهی نسترن را ورق میگشاد
گهی لاله را در طبق مینهاد
گهی سنبل از ارغوان میربود
گهی سوسنش از دهان میربود
گهی برج میدید و گاهی قمر
گهی درج مئیافت گاهی گهر
گهی معجز از فرق او میگشود
گهی عنبرینه ز بر مینمود
گهی سام بر پای مه میفتاد
گهی ماه بر پاش سر مینهاد
گهی مه به یل میفکندی کمند
گهی یل ز مه برکشیدی پرند
گهی شیر میگشت بر گور چیر
گهی گور میرست از چنگ شیر
گهی باز با کبک دمساز بود
گهی کبک در چنگل باز بود
جو سام یل از لعل او مست شد
برو دیو شهوت زبردست شد
شه روم بر باد باشد سوار
به دربند بشتافت بهر شکار
به بوی ریاحین و برگ سمن
به پرواز شد تا به طرف چمن
عقاب از سر دست یل برپرید
تذرو چمن را به بر درکشید
چو از نکهت بوستان مست گشت
چو بلبل بزد بال و بر گل نشست
قد چون الف لام الف ساختند
چو دل دال در لام پراختند
یکی گشت با هم دو جان در تنی
دو تن برزده سر ز پیراهنی
درآمد چو سام استخوانی به دست
چو طوطی به تنگ شکر برنشست
پر از میوه یک باغ دربسته یافت
به بوی بهی سوی سیبش شتافت
نرسته ز گلبرگ او نوک خار
نیفتاده بر گنج او چشم مار
ز بستان گلی ناشگفته هنوز
به الماس دری نسفته هنوز
زبان امیدش به کام دهان
دهان مرادش به کام زبان
درآمیخت با او چو شیر و شکر
به روغن فرود برد خرمای تر
طبرزد گذارنده شد در گلاب
درافتاد شکر به جام شراب
لبالب شد از می بلورینه جام
زد انگشت سیماب در سیم خام
سر درج لولوی تر برگرفت
همه درج در لولوی تر گرفت
چو از خرج و دخلش نشد هیچ نقد
حسابش به انگشت بگرفت عقد
ز نوک قلم عقد گوهر گشاد
پس آنگه قلم در قلمدان نهاد
چو سام اسب کینکش به میدان جهاند
به میدان ز نوک سنان خون جهاند
چو بر تخت فرمان او بود باد
نگین سلیمان به دستش فتاد
کمیت روانش چو سر میکشید
به یک گام یک میل ره میپرید
چنان تیزرو بود گلگون سام
که میرفت ده میل در یک مقام
چو سر بر زد آن توسن بدلجام
زبان نشاطش فرو شد به کام
گه نیزهبازی چو تک برگشود
به هر حلقهای حلقهای در ربود
به گلبرگ بر زد نشاط از گلاب
بکشت آتش غم به آب شرار
که چون شمع بستان مجلس فروز
برفت از گلش آب آتش فروز
ز درج گهر شاخ مرجان برست
بدان لعلگون آب دریا نشست
به الماس شد لعل بگداخته
شد ایوان پر از لعل نو ساخته
شکر در کنار و رطب در میان
طبرزد به دست و عسل در دهان
شبان روز از خواب باز آمدند
روانپرور و دلنواز آمدند
سه روز و سه شب هر دو با یکدگر
نکردند جز عیش کار دگر
چو سر برگرفتند از جای خواب
بشستند خود را به مشک و گلاب
صنوبر ز دیبا بیاراستند
پس از جامه جام طرب خواستند
ستایش گرفتند بر دادگر
که آوردشان روز روزی به سر
گهی نغمه چنگ کردند گوش
گهی جام گلرنگ کردند نوش
ز دست نگاران سیمینعذار
نشد تا به یک ماه رنگ نگار
نواگر بتان ترنمنواز
نگشتند یک لحظه فارغ ز ساز
یل عالمآرای مجلس فروز
نیامد برون از حرم نیمروز
گهی لاله میکرد و گاهی طرب
گهی قند میخورد و گاهی رطب
گهی مست می بود و گه مست خواب
گهی با شراب و گهی با کباب
بدین گونه تا مدتی برگذشت
ز عیش و طرب هیچ خالی نگشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه شعری، سام (شخصیتی از اسطورههای ایرانی) در نیمه شب به دیدار دختری پریگونه میرود. او زیباییهای او را وصف میکند، از چهرهاش تا موهایش و از جنبشهای نرم و دلنشینش. آنها در دنیای رویایی و شگفتیها غرق میشوند و احساس عشق و شوق را تجربه میکنند. سام با دختری زیبا و دلنواز همنوا میشود و مدتی در کنار هم به عیش و نوش مشغولاند. هر دو به حالتهای شیرین و شادمانی دست پیدا میکنند و در دل شب با یکدیگر به شادکامی میپردازند. این قطعه تصویری از عشق و زیبایی در دنیای خیال را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: وقتی بخشی از آن شبی تاریک گذشت، روحش به لبهایش نزدیک شد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه خوشوقت، سام بپا خاست و به نزد دختر پریچهره رفت تا خواستهاش را برآورده کند.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه در برج نیکاختری قرار میگیرد، مانند قمر درخشان میشود و از این رو، روزهای خوشی را برای کسانی که تحت تأثیر آن هستند، به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: ماه را در آسمان میبینم که مانند خورشید در پس پردهای آبی رنگ پنهان شده است.
هوش مصنوعی: در این شعر، به زیبایی و سرزندگی یک سرو اشاره شده است که با ناز و elegance در حال حرکت است. شبش به قدری طولانی شده که به نظر میرسد از دوش او گذشته است. این تصویر نشاندهنده لطافت و جذابیت طبیعت است.
هوش مصنوعی: سرو زیبا و خوشاندام او در شب مانند پرندهای نازک و لطیف به نظر میرسد و گیسوانش در باد بهگونهای میرقصد که همانند تار پود پارچهای زیبای تارتار جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: شبی تاریک و دلربا، رنگ مشکی آسمانش، بر لب جامی که از شراب میگون پر شده، مینوشد.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و دلربا مانند شمعی است که با عطر مشکی پوشانده شده، و لبهای دلنشین او همچون شیرینیهای خوشمزه است.
هوش مصنوعی: دو مار سیاه در آتش میرقصند، و نسیم نرم صبا باعث شده تا آنها از حرارت آتش دور شوند و به آرامی حرکت کنند.
هوش مصنوعی: دو آهو که جادوگران را تحت تأثیر قرار میدهند، با دو زنگی که در گردن دارند، به حلقهای از زنگیان ملحق شدهاند.
هوش مصنوعی: برگهای گل نسرین در باغ به زیبایی جلوهگری میکند و لبانش همواره مایه شعف و خوشنودی دوستان است.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که او به راحتی و با ظرافت درباره مسائل عمیق و پیچیده صحبت میکند. همچنین با توجه به ویژگیهای ظاهریاش، به نظر میرسد که به واقعیتهای پنهان و مسائل عمیق بسیار باور دارد.
هوش مصنوعی: دو جادو در رنگ و بوی میگون او را همیشه سرمست میکند. دو چشمش مانند بادام و موهایش مانند دام او را به دام میاندازد.
هوش مصنوعی: عقل و دانایی در ظاهر او وجود ندارد و زیباییاش به اندازه میوهها و گلهای خوشبو نیست.
هوش مصنوعی: چهره و ابروهایش همچون سیاره مشتری زیبا و درخشنده است و وقتی او لیوان شراب را به لب میآورد، گویی آتش بر آتش میافزاید.
هوش مصنوعی: ماه به خاطر شرم و حیا از زیبایی او، از کنار گنبد آسمان پایین آمده است. دو ابروی او مانند طاقی زیبا و منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: چشم یک نفر به دنبال خالی بود که خودش هم در پی او بود.
هوش مصنوعی: عقل و فهم، مانند شکارچی است که به دنبال شکار خود میگردد، اما نتوانسته جادو و سحر را از گردن آن شکار بگیرد. یعنی در اینجا عقل انسانی به دنبال درک و تسلط بر مسائل پیچیده و جادوهایی است که در زندگی وجود دارند، ولی هنوز موفق به فهم کامل آنها نشده است.
هوش مصنوعی: دو پستان همچون دو گلهای زیبا در باغ زندگی، درخششی مانند مرجانهای سرخ و جذاب دارند و جان را نوازش میکنند.
هوش مصنوعی: در بازار چین، گل بنفشهای وجود دارد که بوی عطرش مانند عطر سنبل است و این باعث ایجاد شوری در دلها میشود.
هوش مصنوعی: موهای او به قدری زیبا و دلنشین است که میتواند آدم را به ایمان و اعتقاد بیاورد، و صدای دلنشین او همچون مرجان، روح را زنده و شاداب میکند.
هوش مصنوعی: لبهای او مانند دو دانه لعل است که با شکر شیرین و آبداری درخشش دارند و زلفهای کج و تابدارش مانند عطر خوشبوی عنبر است.
هوش مصنوعی: او که کمند میاندازد، به زنگی و دزدی شبیه است و با ناز و کرشمه خود، مردی را که میافتد به دام عشق، به تردید و جذب میآورد.
هوش مصنوعی: ماه زیبا همچون سیمای روشن در دام شب گرفتار شده است و بر آتش خوشبویی از عطر عنبر قرار داده شده است.
هوش مصنوعی: از بهشت برین، نشانی در میدان زیبایی میدرخشد، گویی پرچم خوشبختی را به دوش دارد.
هوش مصنوعی: در وسط وجودش، دمی از هستی دوری گزیند و کنار نرگسش، حالتی مست و غمگین را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: دختر زیبا و دلفریب او از چادرش پرده برداشت، مانند پری که با زیبایی و ظرافت در حرکت است و مانند کبک که آزادانه در پرواز است.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه به چرخ آسمان نگاه میکند، به خاطر تیراندازی (ستارهها یا حوادث)، سپر خود را به جلو میآورد. این جمله به نوعی از عواطف و تلاشها برای محافظت از خود در برابر مشکلات و چالشها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: وقتی مه شبانه پردهاش را کنار میزند و روشنایی آغاز میشود، آب چشمهها نیز زیر تابش آفتاب روان میگردد.
هوش مصنوعی: از پشت ابرها نوری به بیرون آمد که دو خورشید را در زیر سایهای از ابر پنهان کرده بود.
هوش مصنوعی: وقتی سام آن پریزاده را دید، از لب او به شدت طعنه و کنایه زد و بر او سخت گرفت.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که بدن (تن) مانند آبی جاری و زنده به نظر میرسد و شخص به محض دیدن آن فکر میکند که این moment ممکن است به زودی پایان یابد یا از دست برود.
هوش مصنوعی: در قرآن، به ماه و سیاره مشتری اشاره شده و همچنین ملک و پری به یکدیگر تشبیه شدهاند.
هوش مصنوعی: زمانی که روح و بدن به هم پیوند خوردند، مانند این است که شهد و شکر با هم مخلوط شدهاند.
هوش مصنوعی: عقل در حالت سکون و خاموشی است، در حالی که عشق بیدار و فعال است. هدف و خواسته ها تغییر کرده و تحمل و صبر دیگر کارایی ندارد.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر عشق و شوقی که دارد، در کنار گل نشسته و مست از عطر سمن، گلبرگهای آن را به دور خود میپراکند و دور هم دستهای از گلها ساخته است.
هوش مصنوعی: دستش به آرامی عناب را برداشت و با ناز و زیبایی، نار را از لبه ترنجش به دندان گرفت.
هوش مصنوعی: گاهی شاخ ریحان را میچید و گاهی لعل خندان را میمکید.
هوش مصنوعی: گاهی شکر از سنگ عقیقش میشکست و گل سنبلش بر روی ماه میافتاد.
هوش مصنوعی: گاهی او دامش را در کمین میگذاشت و گاهی نیز زیباییهایش را به نمایش میکشید.
هوش مصنوعی: گاه او سیب نقرهای را میخورد و گاه لعل قرمز رنگی را مینوشد.
هوش مصنوعی: گاهی خورشید از شب خود نمایان میشود و گاهی سیاره زهره از دستان عقرب آزاد میگردد.
هوش مصنوعی: گاه طعم شیرینی را در دهان حس میکرد و گاه بوی خوش گل سنبل را استشمام مینمود.
هوش مصنوعی: گاهی موهایی بر سرش میافتاد و گاهی هم سینهاش را به سینهاش میچسباند.
هوش مصنوعی: گاهی شکر، پستهاش را میدزدید و گاهی نرگسش بر سمن میگشود.
هوش مصنوعی: گاهی شب به صبح میافتد و گاهی هم تاریکی شب بر ماه سایه میافکند.
هوش مصنوعی: گاهی به دنبال کوه میرفت و گاهی به جستجوی کمر (پاییندستی) مشغول بود، گاهی شب را میدید و گاهی صبح را.
هوش مصنوعی: گاهی از لب او طعم ناردان را میچشید و گاهی ناز او از ناردان را میگرفت.
هوش مصنوعی: گاهی گل نسترن را به نمایش میگذاشت و گاهی گل لاله را در ظرفی قرار میداد.
هوش مصنوعی: گاه گل سنبل بوی ارغوان را میگرفت و گاه بوی سوسن را از دهان میستاند.
هوش مصنوعی: گاهی به بلندای برج نگاه میکرد و گاهی به زیبایی ماه، گاه به یافتن یاقوتهای گرانبها میپرداخت و گاهی به جواهرات نفیس.
هوش مصنوعی: گاهی از سر او چشمههای معجزه میجوشید و گاهی بوی خوشی مانند عنبر از او به مشام میرسید.
هوش مصنوعی: گاهی سام، بر فراز ماه میافتاد و گاهی ماه بر پای سام سر مینهاد.
هوش مصنوعی: گاه تو کمند را به سوی یل (جوانمرد) میافکنی و گاه یل پرندهات را از دام تو آزاد میکند.
هوش مصنوعی: گاه شیر بر روی گور پلنگ ظاهر میشود و گاه نیز گور از چنگال شیر رهایی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: گاهی انسان با دوستان و همنفسهای خوشدل و شیرینزبان همراه میشود و گاهی نیز در تنهایی و دور از آنها به سر میبرد.
هوش مصنوعی: جو به خاطر زیبایی و جذابیت او تحت تأثیر قرار گرفت و به دنبال او قرار گرفت. از سوی دیگر، دیوی به نام شهوت برتری و نفوذ پیدا کرد.
هوش مصنوعی: شاه روم سوار بر اسب خود به سمت دربند رفت تا شکار کند، اما اوضاع به گونهای است که همه چیز ممکن است نابود شود.
هوش مصنوعی: به عطر گلها و برگهای درخت سمن، او به سمت چمن به پرواز درآمد.
هوش مصنوعی: عقاب، پرندهای قوی و سریع، از دستان یل (مردی دلاور) به پرواز درآمد و تذرو (پرندهای کوچکتر) را که در چمن نشسته بود، به راحتی شکار کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که از عطر و بوی باغ مست و شاداب شدم، مانند بلبل بالهایم را گشودم و بر روی گل نشستم.
هوش مصنوعی: قد را با شکل الف و لام یکی کردهاند و دل را به شکل دالی در لام قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: دو نفر به گونهای نزدیک به هم شدند که انگار یک روح در دو بدن هستند، و بر سر یک لباس یا پیراهن با هم درگیر شدند.
هوش مصنوعی: زمانی سام با استخوانی به دست، به دور از شکر و شیرینی، همچون طوطی در قفس نشسته است.
هوش مصنوعی: در یک باغ دربسته، میوههای فراوانی وجود داشت. با بوی خوش به، کسی به سمت سیبها رفت.
هوش مصنوعی: برگ گل او سالم مانده و هیچ خاری بر روی گنج او نیفتاده است، حتی چشمی از مار هم به آن نگاه نکرده است.
هوش مصنوعی: از باغ گلهای که هنوز هیچ گلی در آن نشکفته و دریا هنوز به الماس تبدیل نشده است.
هوش مصنوعی: امید او در کلامش است و خواستهاش در زبانش.
هوش مصنوعی: او با او چنان مأنوس و نزدیک شد که مانند شیر و شکر با هم ترکیب میشوند و به نعمتهای خوشمزه و دلپذیر دست مییابند.
هوش مصنوعی: طبرزد در تپهای از گلاب عبور کرد و شکر به داخل جام شراب ریخته شد.
هوش مصنوعی: فنجان بلورین پر از شراب شد، انگشت نقرهای به سیم داغ تماس پیدا کرد.
هوش مصنوعی: درختان تر و تازه به بالا روییدند و همه جوانهها و برگها را در خود جای دادند.
هوش مصنوعی: وقتی که از هزینهها و درآمدهایش هیچ حساب و کتابی نداشت، با انگشت به قراردادش اشاره کرد.
هوش مصنوعی: نوک قلم برای نوشتن چیزهای باارزش به کار میرود و بعد از آن قلم را در محفظهاش قرار میدهند.
هوش مصنوعی: فردی مانند سام، که در کارزارها شجاعت و دلیرانه میجنگد، در میدان نبرد با شدت به مبارزه پرداخته و خون بر زمین میریزد. این تصویر از شجاعت و قدرت او را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که بر تخت سلطنت او باد میوزد، انگشتر سلیمان به دست او میافتد.
هوش مصنوعی: کمیت با سرعتی زیاد حرکت میکرد و در هر گام، مسافت زیادی را طی میکرد.
هوش مصنوعی: گلگون سام به قدری سریع و چالاک بود که میتوانست در یک جا به اندازه ده میل حرکت کند.
هوش مصنوعی: وقتی آن اسب سر بلند کرد، زبانش به نشاط افتاد و به آرامش رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که او به حرکت در میآید، همانند یک نیزهباز ماهر، در هر فرصتی که پیش میآید، موفق به جذب و بهدست آوردن چیزی ارزشمند میشود.
هوش مصنوعی: شادی از گلاب بر روی گلبرگها میتابد و آتش غم را با آب، خاموش میکند.
هوش مصنوعی: شمعی که در میان گلها روشن بود و مجلس را روشن میکرد، اکنون خاموش شده و آب گلها نیز از آن شعلهی روشن و گرم به دور است.
هوش مصنوعی: از دوزخ دریا، شاخهایی از مرجان به وجود آمد و در دل آبهای رنگین و لعلگون دریا قرار گرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تبدیل شدن یک سنگ قیمتی به الماس اشاره دارد و نشان میدهد که در اثر حرارت و تغییرات، زیبایی و ارزش جدیدی به وجود آمده است. در واقع، اشاره دارد به تحول و نوآوری که فضای اطراف را پر از جواهرات جدید میکند.
هوش مصنوعی: شکر در کنار، رطب در وسط، عسل در دهان. این تصویر حاکی از لذت و خوشمزگی است و نشان میدهد که شخص در حال تجربه یک لحظه خوشایند و شیرین است.
هوش مصنوعی: شب، به پایان رسید و صبح روشن شد. انسانها با نشاط و دلانگیز از خواب بیدار شدند و به زندگی روزمره خود ادامه دادند.
هوش مصنوعی: سه روز و سه شب، آنها فقط به خوشگذرانی و لذت مشغول بودند و کار دیگری انجام ندادند.
هوش مصنوعی: وقتی از خواب بیدار شدند و سرشان را بلند کردند، خود را با عطر خوش مشک و گلاب شستشو کردند.
هوش مصنوعی: درخت صنوبر را با پارچهای زیبا آراستند و سپس از جامی پر از شادی و خوشی خواستند.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش کردند خداوندی را که روزیرسانی میکند و روزیشان را به پایان میرساند.
هوش مصنوعی: گاهی آواز چنگ را مینوازند و گاهی هم نوشیدن از جامی زیبا و خوشرنگ را تجربه میکنند.
هوش مصنوعی: از دستان زیبا و خوشچهرهها، هیچگاه نتوانستم رنگ و روی یک ماه را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر محبوبان نمینوازند و نمیخوانند، یک لحظه هم نمیتوانند از نوا و آهنگ دلانگیز خود فارغ بمانند.
هوش مصنوعی: در مجلس، یلی که جهان را زینت میدهد و روشنیبخش است، در نیمروز از حرم بیرون نیامد.
هوش مصنوعی: مدتی شاداب و خوشحال بود و در موقعی دیگر غمگین، گاهی چیزهای شیرین میچشید و گاهی خرما میخورد.
هوش مصنوعی: گاهی در حالت مستی به سر میبرد و گاهی خوابش میبرد، گاهی با شراب خوش میگذرانید و گاهی با کباب.
هوش مصنوعی: به این ترتیب، مدتی سپری شد که هیچ وقت از شادی و لذت خالی نبود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.