گنجور

 
 
 
عطار

جان تشنگی همه جهان میآرد

پس روی به بحر دلستان میآرد

جانا جانم چگونه سیرآب شود

چون بحر تو تشنگی جان میآرد

کمال‌الدین اسماعیل

زلفت که دلم را بفغان می آرد

از دل سیهی مرا بجان می آرد

هر کجا که حدیثی ز درازی گویند

او سر ز فضولی بمیان می ارد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه