زلفت که دلم را بفغان می آرد
از دل سیهی مرا بجان می آرد
هر کجا که حدیثی ز درازی گویند
او سر ز فضولی بمیان می ارد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
زلفت که دلم را بفغان می آرد
از دل سیهی مرا بجان می آرد
هر کجا که حدیثی ز درازی گویند
او سر ز فضولی بمیان می ارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت از یک شعر اشاره به زیبایی و جذابیت موی شخص مورد علاقه دارد که دل شاعر را به درد وامیدارد. شاعر بیان میکند که هر جا درباره موضوعی صحبت شود، آن شخص با فضولی خود سر میزند و در میان صحبتها حضور مییابد. بهنوعی، این ابیات نشاندهنده عشق و آرزوهای شاعر است.
هوش مصنوعی: زلفهای تو به قدری زیبایی دارند که دل مرا به فریاد میآورند و این زیبایی به جان من اثر میگذارد و حالتی عمیق در من ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از چیزی طولانی بشود، او به خاطر کنجکاویاش ناگهان خود را در میان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان تشنگی همه جهان میآرد
پس روی به بحر دلستان میآرد
جانا جانم چگونه سیرآب شود
چون بحر تو تشنگی جان میآرد
چشم تو دلم را بفغان می آرد
چون ناوک غمزه در کمان می آرد
با زلف تو گفتم که دلم باز فرست
چندین همه تاب و پیچ از آن می آرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.