گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

جان تشنگی همه جهان میآرد

پس روی به بحر دلستان میآرد

جانا جانم چگونه سیرآب شود

چون بحر تو تشنگی جان میآرد

خواجوی کرمانی

چشم تو دلم را بفغان می آرد

چون ناوک غمزه در کمان می آرد

با زلف تو گفتم که دلم باز فرست

چندین همه تاب و پیچ از آن می آرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه