نفسی همدم ما باش که عالم نفسیست
کان کسی نیست که هر لحظه دلش پیش کسیت
تو کجا صید من سوخته خرمن باشی
که شنیدست عقابی که شکار مگسیست
نه من دلشده دارم هوس رویت و بس
هر کرا هست سری در سر او هم هوسیست
از دل ما نشود یاد تو خالی نفسی
حاصل از عمر گرانمایه ی ما خود نفسیست
تو نه آنی که شوی یکنفس از چشمم دور
کانک او هر نفسی بر سر آبیست خسیست
دمبدم محترز از سیل سرشکم می باش
زانک هر قطره ئی از چشمه ی چشمم ارسیست
چون گرفتار توام دام دگر حاجت نیست
چه روی در پی مرغی که اسیر قفسیست
بت محمول مرا خواب ندانم چون برد
زانک در هر طرفش ناله و بانگ جرسیست
کمترین بنده درگاه تو گفتم خواجوست
گفت گو بگذر از این در که مرا بنده یکیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حس عمیق عشق و وابستگی عاطفی پرداخته است. شاعر به دنبال یاری است که در دلش نفسی باشد و او را تسلی دهد، چرا که هیچکس دنبال کسی نیست و هر نفسی به یاد کسی است. او بیان میکند که عشقش به معشوقش منحصر به فرد و بسیار عمیق است و یاد او از دلش خارج نمیشود. شاعر همچنین به شدت احساساتش را نسبت به معشوق و دشواریهای جدایی را جان میدهد و میگوید که هر لحظه بیم آن دارد که اشکش بریزد. در نهایت، از مقام خود در درگاه معشوق سخن میگوید و به اهمیت و ارزش عشقش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: مدتی با من باش و همصحبت من شو، زیرا این دنیا پر از تنهایی است و هر کسی در هر لحظه دلتنگ یک نفر است.
هوش مصنوعی: تو کجا به دام من افتادهای که همهچیز به تو مربوط نیست، در حالی که دیگران میدانند که تو چه چیز بیاهمیتی را شکار کردهای.
هوش مصنوعی: من هیچ آرزویی جز دیدن تو ندارم. هر کسی که یک راز در دلش دارد، حتماً آرزویی دارد.
هوش مصنوعی: یاد تو هرگز از دل ما فراموش نخواهد شد. نفس کشیدن ما که نشانه عمر باارزشمان است، خود نشانهای از وجود توست.
هوش مصنوعی: تو آنقدر برای من مهمی که نمیتوانم حتی لحظهای از یاد ببرمت؛ زیرا او هر لحظه در فکر من است و من نمیتوانم او را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: به طور مداوم از سیل اشکم خود را محافظت کن، زیرا هر قطرهای که از چشمانم میریزد، نشانهٔ از دست رفتن چیزی است.
هوش مصنوعی: وقتی که گرفتار عشق تو هستم، به هیچ چیز دیگری نیاز ندارم. چه فایدهای دارد که به دنبال پرندهای باشم که در قفس گرفتار است؟
هوش مصنوعی: من خواب زیبا و دلنشینی را نمیتوانم داشته باشم، زیرا وقتی به آن موجود زیبا نگاه میکنم، در هر سو صدای ناله و زاری میشنوم.
هوش مصنوعی: کمترین بنده درگاه تو به تو گفت که من خواجو هستم، اما تو گفتی از این در عبور کن چون من فقط یک بنده دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست
بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت
با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست
بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت
آسمان است آن یا عالم پر تصویرست
نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست
قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است
رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست
نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست
[...]
عالم لطف و کرم سرور ارباب هنر
ای که انعام تو چون فضل تو بی پایانست
جان درازیّ امل از قلم کوته تست
که ریاض کرم از گریۀ او خندانست
فیض انعام جز از کلک تو می نگشاید
[...]
ای که بر مرکب تازنده سواری هش دار
که خر خارکش مسکین در آب و گل است
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.