هیچ می دانی که دیشب در غمش چون بوده ام
مرغ و ماهی خفته و من تا سحر نغنوده ام
بسکه آتش در جهان افکنده ام از سوز عشق
آسمانی در هوا از دود دل افزوده ام
پرده از خون جگر بر روی دفتر بسته ام
چشمه ی خونابه از چشم قلم بگشوده ام
کاسه ی چشم از شراب راوقی پر کرده ام
دامن جانرا بخون چشم جام آلوده ام
آستین بر کائنات افشانده ام از بیخودی
زعفران چهره در صحن سرایش سوده ام
دل بباد از بهر آن دادم که دارد بوی دوست
گرچه دور از دوستان باد هوا پیموده ام
چشم بد گفتم که یا رب دور باد از طلعتش
لیک چون روشن بدیدم چشم بد من بوده ام
ز آتش دل بسکه دوش آب از دو چشم خونفشان
در هوای شکّر حلوا گرش پالوده ام
تا بگوهر چشم خواجو را مرصّع کرده ام
مردم بحرین را در خون شنا فرموده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و غم عشق سخن میگوید و به احساسات عمیق و پیچیدهاش اشاره میکند. او به شبهایی اشاره میکند که در غم عاشقی بیخواب بوده و از سوز عشق آتش برپا کرده است. اشکهایش همچون خون بر روی کاتبها و کاغذها ریخته و احساساتش را با تصاویر زیبا و غمانگیز توصیف میکند. او بیان میکند که دلش را به خاطر بوی دوست سپرده و حتی در دوری از دوستانش، چشمانش به یاد آنها گریان است. شاعر احساساتش را با تعبیرات قوی و استعارههای هنری به تصویر کشیده و عمق غمش را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که دیشب به خاطر غمش چطور بودم؟ مانند پرنده و ماهی که خوابیدهاند، من نیز تا صبح بیدار ماندم و نتوانستم بخوابم.
هوش مصنوعی: به قدری عشق آسمانی در دل من شعلهور است که در دنیا آتش افکندهام و از دلbroken و دود آن، غمی سنگین به وجود آوردهام.
هوش مصنوعی: من به دفترم پردهای از زخمهای عمیق قلبم کشیدهام و از چشمان قلمم، خون دل روان کردهام.
هوش مصنوعی: چشمم را از شراب پر کردهام و دامن جانم را به خون چشمی که با شراب آلوده شده، آغشته نمودهام.
هوش مصنوعی: من در بیخودیم آستینی به تمام موجودات گسترش دادهام و مانند زعفرانی با چهرهای زیبا، در فضای سرایش خودم در هم آمیختهام.
هوش مصنوعی: من به خاطر بوی دوست و عشق او دل خود را به باد سپردهام، هرچند که از دوستانم دور هستم، اما همچنان مسیر این باد را پیمودهام.
هوش مصنوعی: نزدیكی به چهره محبوبم آرزو داشتم ولی حالا که او را به روشنی دیدم، متوجه شدم که خودم عامل بدبینی و حسرت بودهام.
هوش مصنوعی: از شدت درد دل، دیشب چنان گريهاي کردم که از چشمانم اشکهاي خونين چون آب جاری شد. اگر در حسرت شکر و حلوا نباشم، مانند پالودهاي خواهم بود.
هوش مصنوعی: من زیبایی و ارزش چشمان خواجو را زینت دادهام و در دریای بحرین، مردم را با خون غرق کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام
تا به پشت پاره ای این دشت می پیموده ام
بسکه بی آرامم از هجرت به هر مژگان زدن
از کتاب دیده فال دیدنت بگشوده ام
بر نتابد خودنمایی وضع ما آزادگان
[...]
ازکتاب آرزو بابی دگر نگشودهام
همچو آه بیدلان سطری به خون آلودهام
موج را قرب محیط از فهم معنی دور داشت
قدردان خود نیام از بسکه با خود بودهام
بیدماغی نشئهٔ اظهارم اما بستهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.