گنجور

 
خواجوی کرمانی

نشست شمع سحرای چراغ مجلسیان خیز

بیار باده و بشنو نوای مرغ سحرخیز

سپیده نافه گشایست و باد غالیه افشان

شراب مشک نسیمست و مشک غالیه آمیز

کنون که غنچه بخندید و باد صبح برآمد

بگیر داد صبوحی ز باده ی طرب انگیز

چراغ مجلس مستان ز شمع چهره برافروز

ز بهر نقل حریفان شکر ز پسته فرو ریز

مرا که خال تو فلفل فکنده است بر آتش

چرا ز غالیه دلبند می کنی و دلاویز

برون ز شکّر شیرین سخن مگوی که فرهاد

بنیم جو نخرد خسروی ملکت پرویز

بسوز مجمر و دود از دل عبیر برآور

بساز بربط و آتش ز جان عود برانگیز

بگیر سلسله ی زلف دلبران سمن رخ

برآر شور ز یاقوت شاهدان شکر ریز

مرا مگوی که پرهیز کن ز میکده خواجو

که مست عشق نداند حدیث توبه و پرهیز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عارف قزوینی

نسیم صبحدم خیز، بگو به مردم تبریز

که نیست خلوت زرتشت، جای صحبت چنگیز (جای صحبت چنگیز)

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه