ماهم از شب سایبان بر آفتاب انداختست
سروم از ریحان تر برگل نقاب انداختست
بر کنار لاله زار عارضش باد صبا
سنبل سیراب را در پیچ و تاب انداختست
حلقه های جعد چین بر چین مه فرسای را
یک بیک در حلق جانم چون طناب انداختست
تا کند مرغ دلم را چون کبوتر پای بند
بر کنار دانه دام از مشک ناب انداختست
آن دو هندوی سیه کار کمند انداز را
همچو دزدان بسته و بر آفتاب انداختست
منکه چون زلفش شدم سر حلقه ی شوریدگان
حلقه وارم بر در آیا از چه باب انداختست
مردم چشم ارز چشم من بیفتد دور نیست
چون بخونریزی سپر بر روی آب انداختست
ساقی مستان که هوش می پرستان می برد
گوئیا بیهوش دارو در شراب انداختست
در رهش خواجو بآب دیده و خون جگر
دل چو دریا کرده و خر در خلاب انداختست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعی و عشق میپردازد. شاعر از شب و روز به عنوان نمادهایی برای پوشاندن حقیقت و زیبایی استفاده میکند. او بر ویژگیهای مختلف معشوقهاش مانند ریحان و لاله تأکید میکند و عشق را همچون دام و گرفتاری توصیف میکند که دل او را به بند کشیده است. همچنین اشاره میکند که عشق او باعث سردرگمی و بیخبری او شده است. در نهایت، احساسات عمیق و درونی شاعر از عشقش به معشوق به تصویر کشیده شده و اشاره به درد و رنجی دارد که از این عشق تجربه میکند.
هوش مصنوعی: ما را در شب از آفتاب پناه دادهاند و سرما مانند پیراهنی از گلهای تازه، روی ما را پوشانده است.
هوش مصنوعی: در کنار گلزار، نسیم ملایمی که میوزد، گلهای سنبل را که پر از رطوبت هستند به حالتهایی زیبا و دلنشین میپیچاند.
هوش مصنوعی: چهارچوبهای پیچیده موها، مانند حلقههایی که بر سر چهره زیبا میپیچند، به طور متوالی در روح من گره خوردهاند و مانند طنابی بر جانم تأثیر گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: مرغ دلم مانند کبوتر در کنار دانهای که در دام قرار دارد، گرفتار شده است و این اسیر شدن به خاطر جمال ناب و خوشبویی است که او را به خود جلب کرده است.
هوش مصنوعی: دو هندوی تیرهدل مانند دزدان، به دام افتاده و به زیر آفتاب کشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: من که به خاطر زیبایی او مثل زلف او در میان عاشقان قرار گرفتهام، حالا نمیدانم چرا من را دور کرده و از خود رنجیده است.
هوش مصنوعی: مردم، اگر چشم من از نگاه تو دور شود، بعید نیست که مثل کسی که برای نجات خود سپری روی آب میاندازد، به خونریزی دچار شوم.
هوش مصنوعی: ای ساقی مستی که عقل میپرستان را میبرد، گویی تو دارویی را در شراب ریختهای که همه را بیهوش میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق او، خواجو با اشک و غم دل مانند دریا شده و به خاطر عشقش، خود را به سختی انداخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.