گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

این باد کدامست که از کوی شما خاست

وین مرغ چه نامست که از سوی سبا خاست

باد سحری نکهت مشک ختن آورد

یا بوئی از آن سلسله غالیه‌سا خاست

گوئی مگر انفاس روان بخش بهشتست

این بوی دلاویز که از باد صبا خاست

برخاسته بودی و دل غمزده می‌گفت

یا رب که قیامت ز قیام تو چرا خاست

بنشین نفسی بو که بلا را بنشانی

زان رو که ز بالای تو پیوسته بلا خاست

شور از دل یکتای من خسته برآورد

هر فتنه و آشوب کز آن زلف دوتا خاست

این شمع فروزنده ز ایوان که افروخت

وین فتنه نو خاسته آیا ز کجا خاست

از پرده برون شد دل پر خون من آن دم

کز پرده‌سرا زمزمه‌ی پرده‌سرا خاست

خواجو به جز از بندگی حضرت سلطان

کاری نشیندیم که از دست گدا خاست