ما بنظّاره ی رویت بجهان آمده ایم
وز عدم پی بپیت نعره زنان آمده ایم
چون دل گمشده را با تو نشان یافته ایم
از پی آن دل پر خون بنشان آمده ایم
گر برآریم فغان از غم دل معذوریم
کز فغان دل غمگین بفغان آمده ایم
زخم شمشیر ترا مرهم جان ساخته ایم
لیکن از درد دل خسته بجان آمده ایم
قامت از غم چو کمان کرده و دل راست چو تیر
در صف عشق تو با تیر و کمان آمده ایم
بیتو از دوزخ و فردوس چه جوئیم که ما
هم ازین ایمن و هم فارغ از آن آمده ایم
چون نداریم سکون بی نظر مغبچگان
ساکن کوی خرابات مغان آمده ایم
اگر آن جان جهان تیغ زند خواجو را
گو بزن زانک مبرّا ز جهان آمده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر سفر روحی و عاطفی شاعر است. او میگوید که برای دیدن و تجربه زیباییهای جهان آمدهایم و از نبود معنا در عدم فریاد برمیآوریم. دل گمشدهاش را نزد معشوق یافته و برای آرامش آن آمده است. شاعر از غم و درد دل خود سخن میگوید و میگوید که به دلیل این دردها به فغان آمدهاند. او به عشق و تیره و کمان بودن خود در صف عاشقان اشاره میکند و از نبود آرامش بدون دیدار معشوق شکایت میکند. در نهایت، او از زندگی در جایی که از دوزخ و بهشت بینیازند سخن میگوید و رازی از وفاداری و عشق به معشوق را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تماشای روی تو به این دنیا آمدهایم و از جهالت و بیخبری با صدای بلند به اینجا راه پیدا کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به دنبال دل گمشدهامان هستیم و حالا که نشانهای از تو پیدا کردهایم، بهسوی تو آمدهایم تا درد و رنج آن دل پر از خون را تسکین دهیم.
هوش مصنوعی: اگر از اندوه دل فریاد بزنیم، باید ما را ببخشند، چون که از زخم دل غمگین به فریاد آمدهایم.
هوش مصنوعی: زخم شمشیر تو برای ما مایه آرامش جان شده، اما ما از درد دل به شدت رنج میکشیم و به تنگ آمدهایم.
هوش مصنوعی: به خاطر غم، قامت ما مانند کمان خم شده و دلمان به سوی عشق تو به مانند تیر راست ایستاده است. ما با عشق تو مانند تیر و کمان وارد شدهایم.
هوش مصنوعی: بدون تو، برای چه به دنبال دوزخ و بهشت باشیم در حالی که ما از این وضعیت خراب و همچنین از آن نگرانی آزاد و ایمن آمدهایم؟
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در زندگیمان آرامش نداریم، بدون توجه به مغبچگان، به محلهی خرابات (جایی که بادهنوشی میشود) آمدهایم.
هوش مصنوعی: اگر جان عالم بخواهد تیغ بکشد و قصد آسیب به خواجو را داشته باشد، به او بگویید به او حمله کند، زیرا ما از این دنیا بیخبر و بیضرر آمدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پی تو ز عدم ما به جهان آمدهایم
نز برای طرب و لهو و فغان آمدهایم
عشق نپذیرد هستی و پرستیدن نفس
ما ازین معنی بی نام و نشان آمدهایم
تا کی از نسبت بی اصل همی لاف زنیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.