سِری بالعِیس أصحابی وَلی فی العیس مَعشوق
ألا یا راهِب الدیر فَهَل مرَّت بک النوقِ
فتاده ناقه در غرقاب از آب چشم مهجوران
و فوق النوقِ خیماتٌ و فِی الخیمات مَعشوقِ
سزد گر دست گیریدم که کار از دست بیرون شد
أخلّائی أغیثونی و ثوبُ الصَبر مَمزوق
مقیم از گلشن طبعم نسیم شوق می آید
و من رأسی إلی رجلی حدیث العِشق منموق
کجا از روضهٔ رضوان چنان حوری برون آید
لَطیفُ الکشح ممسوخ من الفردوس مسروق
به کام دشمنم بی او و او با دشمنم همدم
نصیبی مِنه هِجران و غیری مِنه مَرزوق
خوشا با دوستان خواجو شراب وصل نوشیدن
و بالطاسات و الکاسات مَصبوحٌ و مَغبوق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.