چو حرفی بخوانی ز طومار عشق
شود منکشف بر تو اسرار عشق
بیار آب حسرت که جز سیم اشک
روان نیست نقدی ببازار عشق
نشانم ز کنج صوامع مجوی
که شد منزلم کوی خمّار عشق
تلف گشت عمرم در ایام مهر
بدل گشت دلقم بزنّار عشق
بیا تا چو بلبل بهنگام صبح
بنالیم بر طرف گلزار عشق
کسانی که روزی نگشتند اسیر
چه دانند حال گرفتار عشق
بخوانی سواد سویدای دل
اگر بر تو خوانند طومار عشق
مکن عیب خواجو که ارباب عقل
نباشند واقف بر اطوار عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وصال آورد رخنه در کار عشق
جدائی کند گرم بازار عشق
اگر یافتی فیض انوار عشق
ببین پرتوی از نمودار عشق
خوشا خارهای دل آزار عشق
خوشا ناله های گرفتار عشق
ولی هر که دم زد ز اسرار عشق
شود همچو منصور بردار عشق
به ویژه گزین شاه وسالار عشق
شه لشگر آرای پیکار عشق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.