گنجور

 
خواجوی کرمانی

مائیم و عشق و کنج خرابات و روی یار

ساقی ز جام لعل لبت باده ئی بیار

چون بر دوام دور زمان اعتماد نیست

این پنج روز غایت مقصود دل شمار

برخیز تا بعزم تفرّج برون رویم

زین تنگنای خانه بصحرای لاله زار

کز بوستان دمید چو بر خدّ دلبران

برگ بنفشه بر طرف سرو جویبار

بستان اگرچه جای نشاطست و خرّمی

خرّم مشو درو که زدوران روزگار

هر سنبلی ز زلف نگاریست لاله رخ

هر لاله ئی ز خون جوانیست شهریار

خواجو ز دور چرخ چو امروز فرصتست

دریاب جام باده ی صافی و روی یار

 
 
 
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه