مائیم و عشق و کنج خرابات و روی یار
ساقی ز جام لعل لبت باده ئی بیار
چون بر دوام دور زمان اعتماد نیست
این پنج روز غایت مقصود دل شمار
برخیز تا بعزم تفرّج برون رویم
زین تنگنای خانه بصحرای لاله زار
کز بوستان دمید چو بر خدّ دلبران
برگ بنفشه بر طرف سرو جویبار
بستان اگرچه جای نشاطست و خرّمی
خرّم مشو درو که زدوران روزگار
هر سنبلی ز زلف نگاریست لاله رخ
هر لاله ئی ز خون جوانیست شهریار
خواجو ز دور چرخ چو امروز فرصتست
دریاب جام باده ی صافی و روی یار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق، خوشی و لذتبردن از زندگی در کنار معشوق است. شاعر به ساقی میگوید که نوشیدنیای از شراب لبان معشوق بیاورد و به این نکته اشاره میکند که زمان دائمی نیست، بنابراین باید از این روزها که محدود هستند، بهرهبرداری کرد. شاعری دعوت به خوشی و تفرج میکند و بر لذتهای دنیوی، مانند گلی از بوستان و زیباییهای طبیعت تأکید میورزد. در نهایت، شاعر به یادآوری میپردازد که فرصتها باید غنیمت شمرده شوند و باید از روی معشوق و شراب ناب لذت برد.
هوش مصنوعی: ما هستیم و عشق، در گوشهی میخانه، و چهرهی محبوب. ای ساقی، از جام سرخ لبانت، نوشیدنیای بیار.
هوش مصنوعی: به دلیل ناپایداری و تغییر مداوم زمان، نباید به این پنج روز زندگی تکیه کنیم و باید ارزش آن را بدانیم.
هوش مصنوعی: بیا تا با همدیگر از این فضای تنگ خانه خارج شویم و به دشت پر از گلهای لاله برویم.
هوش مصنوعی: از گلستان بویی به مشام میرسد، همچنان که برگهای بنفشه بر شاخههای سرو در کنار جویبار میرویند و زیبایی دلبران را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: باغی اگرچه مکان شادی و شادابی است، اما در آن دلخوش نباش، زیرا چهره روزگار میتواند تغییر کند.
هوش مصنوعی: هر سنبلهای، نشانه زلف یار است و هر لالهای، نشانهای از خون جوانی است.
هوش مصنوعی: امروز فرصت خوبی است، از دوری زمان بهره ببر و یک جام شراب زلال را بنوش و از زیبایی محبوب لذت ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.