گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

برافکن سایبان ظلمت از نور

که یاد از روی خوبت چشم بد دور

رخت در چشم ما نورست در چشم

نظر بر طلعتت نور علی نور

بیاقوتت برات آورده سنبل

ز ریحان تو در خط رفته کافور

ترا بر جان من فرمان روانست

که سلطان آمرست و بنده مأمور

بهشتی روی اگر در گلشن آید

تو پنداری که این خلدست و آن خور

گرم روی زمین گردد مصوّر

نبیند ناظرم جز روی منظور

ز بادامش حریفان نیمه مستند

ولی آن ماهرخ در پرده مستور

ز لعلش بوسه ئی می خواستم گفت

نباید داد شیرینی برنجور

از آن خواجو بیاقوتش کند میل

که دایم آب خواهم طبع محرور

 
 
 
منوچهری

به دهقان کدیور گفت انگور

مرا خورشید کرد آبستن از دور

کمابیش از صد وهفتاد شد روز

بدم در بستر خورشید پر نور

میان ما، نه عقدی، نه نکاحی

[...]

باباطاهر

اگر شیری اگر میری اگر مور

گذر باید کنی آخر لب گور

دلا رحمی بجان خویشتن کن

که مورانت نهند خوان و کنند سور

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
ابوالفرج رونی

زهی دست وزارت از تو با زور

ندیده چشم گیتی چون تو دستور

ربیب الدین و دولت ای ز رایت

گرفته دین و دولت حظ موفور

به تو بنیاد دولت سقف مرفوع

[...]

سنایی

اگر چون زر نخواهی روی عاشق

منه بر گردن چون سیم سنگور

جهان از زشت قوادان تهی شد

که حمال فقع باید همی حور

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه