گل اندامی که گلگون می دواند
بدان نازک تنی چون می دواند
بگاه جلوه از چابک سواری
فرس بر شاه گردون می دواند
مگر خونم بخواهد ریخت امشب
که بر عزم شبیخون می دواند
چو گلگون سرشکم مردم چشم
زراه دیده بیرون می دواند
چنانش گرم رو بینم که چون آب
دمادم تا بجیحون می دواند
برو در خواهد آمد خون چشمم
بدین گرمی که گلگون می دواند
سپهرم در پی خورشید رویان
بگرد ربع مسکون می دواند
چنین کز چشم خواجو می رود اشک
عجب نبود گرش خون می دواند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.