شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بود
که مجلس با وجود او بهشت جاودانی بود
عقیقش از لطافت در قدح چون عکس می افکند
می اندر جام یاقوتی تو گوئی لعل کانی بود
جهان چون روز روشن بود بر چشمم شب تاری
تو گوئی شمع رخسارش چراغ آسمانی بود
ز آه و اشک میگونم شبی تا روز در مجلس
سماع ارغنونی و شراب ارغوانی بود
چو خضرم هر زمان می شد حیات جاودان حاصل
که می در ظلمت شب عین آب زندگانی بود
خیال قد سروآساش چون در چشم من بنشست
مرا بر جویبار دیده سرو بوستانی بود
میانش را نشان هستی اندر نیستی جستم
چو دیدم در کنار آنرا نشان از بی نشانی بود
چنان کاندر پریشانی سرافرازی کند زلفش
توانائی چشم ساحرش در ناتوانی بود
چو چشم خواجوی دلخسته گاه گوهر افشانی
همه شب کار لعل آبدارش دُرفشانی بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف لحظهای دلپذیر و عاشقانه با معشوقش میپردازد. او این لحظه را بهشت جاودانی میداند و زیباییهای او را با موادی ارزشمند مانند عقیق و یاقوت مقایسه میکند. حضور معشوق در زندگی او به روشنایی روز شبهای تار تبدیل میشود. شاعر از احساسات عمیقش صحبت میکند که در کنار معشوقش به زندگی و شادی دست مییابد. او به خیال و تصویر معشوق نیز اشاره میکند و گمشدن در عشق و زیباییهای آن را به تصویر میکشد. در نهایت، او بر ارتباط بین عشق و زیبایی تأکید میکند و از جاذبه و تأثیرگذاری معشوق بر دل و جان خود میگوید.
هوش مصنوعی: یک شب در کنار یارم لحظاتی پنهان و لذتبخش را تجربه کردم که در حضور او، مجلس ما به مانند بهشتی ابدی بود.
هوش مصنوعی: سنگ عقیقش به قدری نرم و لطیف است که وقتی در جامی میافتد، تصویرش شبیه به مینوشیدهای را در جام یاقوت بازتاب میدهد، طوری که انگار آن سنگ نیز خود جواهری با ارزش است.
هوش مصنوعی: جهان مثل روز روشن در مقابل چشمانم بود، اما وقتی به تو نگاه میکردم، انگار در دل شب بودم. گویی زیبایی چهرهات مانند نور خورشید، روشنایی تمام آسمان را به همراه داشت.
هوش مصنوعی: من شبی را در حالتی از اندوه و اشک گذراندم تا روزی که در گردهماییای پر از موسیقی و شراب بنفش، حضور یافتم.
هوش مصنوعی: هر زمان که سبز میشدم، حیات جاودانی به دست میآوردم، چون در تاریکی شب، شراب همانند آب زندگی بود.
هوش مصنوعی: تصویر زیبای قد بلند او وقتی در چشمانم نشسته، مانند جویباری است که در آن به تماشای درختان و باغها میپردازم.
هوش مصنوعی: در تلاش بودم تا نشانهای از وجود را در میان عدم پیدا کنم، اما وقتی نگاهی به کنارش انداختم، متوجه شدم که در آنجا نشانی از بینشانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: زلفی که در اوج درهمریختگی موجب شگفتی و زیبایی میشود، چشمانی که به رغم ضعف و ناتوانی، قدرت سحر و جذابیتی خاص دارند.
هوش مصنوعی: هنگامی که چشمان خواجوی ناامید به دریاچه نگاه میکنند، هر شب مانند دُرّی درخشان، زیبایی و جلوهای از خود را به نمایش میگذارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.