گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

گفت با من یکی ز فیروزان

که چه بودت ز آمدن مقصود

شهر بگذاشتی و بگذشتی

از مقامی که بود معدن جود

و امدی سوی محنت آبادی

که نباشد درو کرم موجود

این زمان با وجود حاکم ما

جود را نیست در زمانه وجود

سیم ویسه ست و شاه ما رامین

زر ایازست و میر ما محمود

 
 
 
قطران تبریزی

ملکان را ز آسمان کبود

چون تو هرگز کریم و راد نبود

هرگز از تو کسی بلا نکشید

هرگز از تو کسی جفا نشنود

عید فرخنده باد بر تو ملک

[...]

وطواط

آفتاب جلال و عالم جود

که چنو در جهان نشد موجود

خان عادل ، کمال دولت و دین

گوهر کان محمدت ، محمود

آنکه او راست طلعت میمون

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه