گنجور

 
خواجوی کرمانی

صدر بلند مرتبه یحیی که معطیی

مانند او ز مادر ارکان نزاده است

سقائی نشستگه او کنم بچشم

هرگه که بینمش که بپای ایستاده است

صدر از برای آن لقبش بر نهاده اند

کو سینه سالها بزمین بر نهاده است

رویش چو پشت دیک سیه گشته است ازان

کز کودکی همیشه برو در فتاده است

تمغای بنده گر نتواند که وا دهد

بروی گرفت نیست که بسیار داده است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode