دیشب ای باد صبا گویی که جایی بودهای
پای بند چنین زلف دلگشایی بودهای
آشنای انرا ز بوی خویش مست افکندهای
چون چمن پیرای باغ آشنایی بودهای
دسته بند سنبل سروی سرایی گشتهای
خاکروب ساحت بستانسرایی بودهای
لاجرم پایت نمیآید ز شادی بر زمین
چون ندیم مجلس شادی فزایی بودهای
نیک بیرون بردهای راه از شکنج زلف او
چون شبی تا روز در تاریک جایی بودهای
تا چه مرغی کآشیان جایی همایون جستهای
گوییا در سایهٔ پرّ همایی بودهای
از غم یعقوب حالی هیچ یاد آوردهای؟
چون همه شب همدم یوسف لقایی بودهای
هیچ بویی بردهای کو در وفا و عهد کیست
تا عبیرآمیز بزم بیوفایی بودهای
از دل گمگشتهٔ خواجو نشانی باز ده
چون غبار افشان زلف دلربایی بودهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.