برو ای باد بدانسوی که من دانم و تو
خیمه زن بر سر آن کوی که من دانم و تو
بسرا پرده ی آن ماهت اگر راه بود
برفکن پرده از آنروی که من دانم و تو
تا ببینی دل شوریده ی خلقی دربند
بگشا تابی از آن موی که من دانم و تو
در بهاران که عروسان چمن جلوه کنند
بشنو از برگ گل آن بوی که من دانم و تو
در دم صبح بمرغان سحر خوان برسان
نکهت آن گل خود روی که من دانم و تو
حال آن سرو خرامان که زمن آزادست
با من خسته چنان گوی که من دانم و تو
ساقیا جامه ی جان من دردیکش را
بنم جام چنان شوی که من دانم و تو
چه توان کرد که بیرون زجفا کاری نیست
خوی آن دلبر بدخوی که من دانم و تو
آه اگر داد دل خسته ی خواجو ندهد
آن دلازار جفا جوی که من دانم و تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر تأملی شاعرانه درباره عشق، درد و زیباییهای زندگی است. شاعر با اشاره به باد و طبیعت، به احساسات عمیق و درونی خود اشاره میکند. او از زیباییهای محبوبش، احساسات دلشکستهاش و جستجوی آرامش در دنیای پر از درد و رنج سخن میگوید. همچنین، او به زیبایی گلها و عشق در بهار اشاره دارد و به خدمت ساقی برای آرامش روح خود میپردازد. در نهایت، فراق و جفا را از دلبرش یادآوری میکند و احساس ناامیدی و رنجش را در لابهلای زیباییها و سادگیهای زندگی بیان میکند.
هوش مصنوعی: برو ای باد، به سمت آنجا که من میشناسم و تو هم، در این مکان خیمهزنی که من میدانم و تو هم آگاهی داری.
هوش مصنوعی: اگر امکانش باشد، پرده آن زیباییات را کنار بزن و به من نشان بده، چون من حقیقتی را میدانم که تو هم از آن آگاه هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که دلهای آشفته و پریشان مردم را به تماشا نشستهای، بندهای درونی خود را رها کن و بگذار تا آن زیبایی که من میشناسم و تو هم میشناسی، نمایان شود.
هوش مصنوعی: در بهار که گلها و عروسهای طبیعت زیبایی خود را به نمایش میگذارند، به یاد عطر برگ گلها بیفت و از بویی که من از آن آگاه هستم، تو هم آگاه شو.
هوش مصنوعی: در صبح زود، پیام خوشبو بودن آن گل زیبا را به پرندگان سحر برسان که من و تو هر دو این را میدانیم.
هوش مصنوعی: حال آن سرو زیبا و دلربا که از من مستقل و آزاد است، با من خسته و ناتوان چنان سخن بگو که خود میدانم و تو نیز میدانی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و به من شرابی بده که از آن برای تسکین دردهای دل استفاده کنم، طوری که این شراب مرا به حالتی ببرد که تنها من و تو از آن آگاه باشیم.
هوش مصنوعی: چه میتوان کرد که بیرون از رنج و سختی، هیچ راهی نیست؛ این است طبیعی آن معشوق بدخلق که هم من میدانم و هم تو.
هوش مصنوعی: اگر دل خستهی خواجو فریاد نکند، وای از آن شخص بیرحم که هم من میدانم و هم تو میشناسیش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.